۱. به عنوان اسم ( Noun )
در این حالت، bargain به معنای �معامله خوب� یا �خرید ارزان� است.
That jacket was a real bargain at half price. ( آن کاپشن با نصف قیمت، یک خرید عالی بود. )
... [مشاهده متن کامل]
I always look for a bargain when I go shopping.
( من همیشه وقتی به خرید می روم، به دنبال یک معامله خوب هستم. )
۲. به عنوان فعل ( Verb )
در این حالت، bargain به معنای �چانه زدن� یا �مذاکره کردن� درباره قیمت است.
You can bargain with the seller to get a better price.
( می توانی با فروشنده چانه بزنی تا قیمت بهتری بگیری. )
They refused to bargain and insisted on the original price.
( آن ها از چانه زدن خودداری کردند و روی قیمت اصلی اصرار داشتند. )
Deep Research
🍌 تصویر
Canvas
فراگیری گام به گام
Gemini ممکن است اشتباه کند، ازجمله درباره افراد، بنابراین آن را دوباره سنجی کنی
🔸 معادل فارسی:
معامله ی خوب / خرید ارزان / توافق سودمند
در زبان محاوره ای:
یه خرید حسابی، یه جنس ارزون و باارزش، یه معامله ی برد - برد
🔸 تعریف ها:
1. ( اقتصادی – خرید ) :
کالا یا خدماتی که با قیمت پایین تر از ارزش واقعی یا معمولی عرضه می شه
... [مشاهده متن کامل]
مثال: This laptop was a real bargain at half price.
این لپ تاپ با نصف قیمت واقعاً یه خرید حسابی بود.
2. ( توافق – قراردادی ) :
توافقی بین دو طرف که هر کدوم چیزی دریافت می کنن یا تعهدی می دن
مثال: They struck a bargain to share the profits equally.
با هم توافق کردن که سود رو به طور مساوی تقسیم کنن.
3. ( محاوره ای – روزمره ) :
در مکالمات روزمره، برای اشاره به خریدهای خوب یا فرصت های اقتصادی
مثال: I love hunting for bargains at flea markets.
عاشق پیدا کردن خریدهای خوب تو بازارهای دست دومم.
🔸 مترادف ها:
deal – steal – good buy – discount – value purchase
چیزی که ارزان تر از معمول خریده یا عرضه شده است
مذاکره کردن دربارۀ شرایط و اوضاع یک معامله
معامله شیرین
مفت خری کردن
به توافق رسیدن bargain
Bargain for better rights in your workplace
برای حق و حقوق بهتر در محل کارتون به توافق برسید
اسم:
۱ - جنس زیر قیمت
۲ - توافق متقابل
فعل:
۱ - چانه زدن
Suicide is a real bargain for him
یعنی خودکشی کمترین مجازاتشه
وقتی که یک کسی یک چیزی رو به قیمت خوبی خریده باشه می گه:
it was a real bargain
خوش قیمت
خرید ارزان، چانه زنی در معامله
مذاکره، معامله باصرفه، معامله شیرین، سودا، داد و ستد، قرارداد معامله بستن، قانون فقه: معامله، بیع و شراء، بازرگانی: معامله به صرفه انجام دادن، چانه زنی در معامله
داد و ستدی که میشه زیر قیمت خرید و فروش کرد
مذاکره کردن یا چانه زدن سر یک چیزی. مثل negotiate
معادل دقیقی نمیشه براش آورد باید مفهومشو متوجه شد
به جنسی گفته میشه که قیمتش از حد معمول کمتره و زیر قیمته
a very cheap price
Discount:تخفیف پیشنهادی فروشنده
Bargain:تخفیف درخواستی مشتری
زیر قیمت بازار
به توافق رسیدن
bargain hunting
= shopping for good deals or bargains
مُفت
عقد معوض ، معامله ( حقوقی )
Something you buy cheaply or less than its usual price
تخفیف گرفتن . . . . . . . > کتاب high one intermediate
معنی : چانه زدن یعنی مثلا فروشنده میگه این پیراهن قیمتش ۷۸ هزار تومن هست ولی شما میگی من ۷۰ هزارتومن میخوامش ۷۸ تومن گرون هست جالبه بدونید که خارجی ها خیلی از چانه زدن خوششون میاد
معامله , حراج ؛ چانه زدن
# I'll make a bargain with you
# She has a sharp eye for a bargain
# This coat was half‑price, a real bargain
# He tried to bargain with her
# She refused to bargain over the price
معامله ی شیرین
زیر قیمت
بز خری کردن
It's a bargain
( یک ) معامله با قیمت خوب/مناسب/مفت
real bargain
خرید ارزان، مفت یا با قیمت خوب
That second - hand table was a real bargain
ترجمه ی اینجانب:
آن میز دست دوم یک خرید با قیمت فوق العاده بود.
I know a bargain when I see one
من وقتی یه خرید ارزون ( با تخفیف ) به چشمم بخوره، تشخیص ش میدم
مذاکره کردن - چونه زدن سر قیمت - تخفیف خواستن - توافق
چونه زدن
قرار و مدار گذاشتن
به قیمت
قیمت مناسب
it’s a bargain
that's a bargain
قیمتش مفته
شکار ( خرید کالایی مرغوب با قیمت مناسب )
چانه زنی
تخفیف، تخفیف گرفتن
مفت
چونه زدن.
لطفا وقتی قسمتی رو تحت عنوان نوع کلمه هم اضافه کنید. مثلا verb, noun و . . .
حراجی
خرید اقتصادی و ارزان
چانه زدن
معامله
به حراج گذاشتن
درجمله استعمال
حراج
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٠)