1. But the presence of a lot of barbel is not the only reason why large numbers can be caught at a sitting.
[ترجمه گوگل]اما وجود هالتر زیاد تنها دلیلی نیست که می توان تعداد زیادی را در یک جلسه گرفتار کرد
[ترجمه ترگمان]اما حضور بسیاری از barbel تنها دلیل آن نیست که چرا تعداد زیادی را می توان در نشستن غافلگیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Subsequently, barbel fishing went through a slack period when interest was lost through an increased enthusiasm for game fishing.
[ترجمه گوگل]متعاقباً، ماهیگیری با هالتر یک دوره سستی را پشت سر گذاشت که علاقه به دلیل افزایش اشتیاق برای ماهیگیری شکار از بین رفت
[ترجمه ترگمان]پس از آن، ماهیگیری در یک دوره رکود، زمانی که علاقه به دلیل افزایش اشتیاق برای ماهی گیری از بین رفت، گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Barbel Corner gave chub, bream and smaller species.
[ترجمه گوگل]Barbel Corner چاق، سيم و گونههاي كوچكتر داد
[ترجمه ترگمان]گوشه Barbel به chub، ماهی گول و گونه های کوچک تر داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The barbel fish eagerly dives in here, especially when the hippo was in dung production mode.
[ترجمه گوگل]ماهی هالتر مشتاقانه در اینجا شیرجه می زند، به خصوص زمانی که اسب آبی در حالت تولید سرگین بود
[ترجمه ترگمان]ماهی barbel مشتاقانه به این جا شیرجه می زند، به خصوص وقتی که اسب آبی در حالت تولید سرگین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Barbel slender, usually about as long as 2/3 diameter of orbit.
[ترجمه گوگل]هالتر باریک، معمولاً به اندازه 2/3 قطر مدار
[ترجمه ترگمان]Barbel باریک معمولا حدودا به اندازه ۲ \/ ۳ قطر مدار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Mouth terminal and lateral, no chin barbel.
[ترجمه گوگل]انتهایی و جانبی دهان، بدون هالتر چانه
[ترجمه ترگمان]دهان و دهان و نه چانه اش barbel
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The barbel is so eager for what the hippo is trying to get rid of that they will race after him like an autograph seeker chasing a rock star.
[ترجمه گوگل]هالتر به قدری مشتاق چیزی است که اسب آبی سعی می کند از شر آن خلاص شود که مانند یک جوینده خودکار که یک ستاره راک را تعقیب می کند به دنبال او می روند
[ترجمه ترگمان]The به قدری مشتاق برای چیزی است که اسب آبی سعی دارد از شر آن خلاص شود، مانند یک جوینده کار که به دنبال یک ستاره راک می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The Barbel Society paid for the work and have supported the Stour Barbel Project since 200
[ترجمه گوگل]انجمن باربل هزینه کار را پرداخت کرد و از سال 200 از پروژه استور باربل حمایت کرده است
[ترجمه ترگمان]جامعه Barbel هزینه این کار را پرداخت کرده و از سال ۲۰۰ پروژه Stour Barbel را حمایت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Trotting the far bank overhanging trees utilising stick float and caster three chub plus a specimen barbel of 7-15-0 obliged.
[ترجمه گوگل]یورتمه کردن درختان آویزان در کرانه دور با استفاده از شناور چوب و ریخته گری سه چوب به علاوه یک هالتر نمونه 7-15-0 الزامی است
[ترجمه ترگمان]با استفاده از the که در مقابل درخت های معلق معلق با استفاده از stick شناور هستند، سه chub به اضافه یک نمونه barbel از ۷ - ۱۵ - ۰ مدیون هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Woe betide anyone who is foolish enough to leave his rod unattended when barbel fishing.
[ترجمه گوگل]وای به حال کسی که آنقدر احمق باشد که عصای خود را در هنگام ماهیگیری هالتر رها کند
[ترجمه ترگمان]وای بر کسی که به اندازه کافی احمق است که وقتی ماهیگیری می کند، rod را تنها بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The taste buds in the oral cavity and maxillary barbel of Clarias leather are observed by the histological techniques and scanning electron microscopeSEM).
[ترجمه گوگل]جوانه های چشایی در حفره دهان و هالتر فک بالا چرم Clarias با تکنیک های بافت شناسی و میکروسکوپ الکترونی روبشی SEM مشاهده می شود
[ترجمه ترگمان]جوانه های طعم در حفره دهانی و barbel های بالا به بالا توسط تکنیک های بافتی و اسکن الکترونی روبشی (microscopeSEM مشاهده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Zoology A sensory or tactile organ, such as an antenna, a tentacle, or a barbel .
[ترجمه گوگل]جانورشناسی اندام حسی یا لمسی، مانند آنتن، شاخک یا هالتر
[ترجمه ترگمان]جانورشناسی از اندام حسی یا لمسی، مانند آنتن، a، یا a جانورشناسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید