barbarity

/barˈbærəti//bɑːˈbærəti/

معنی: بی رحمی، وحشیگری، قساوت قلب
معانی دیگر: رفتار غیرانسانی، خشونت شدید، شناعت، ستمکاری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: barbarities
(1) تعریف: cruel or vicious behavior.
متضاد: benevolence

(2) تعریف: a wantonly brutal or sadistic act.
متضاد: kindness
مشابه: outrage

(3) تعریف: crudity or uncouthness, as of style, expression, or taste.

جمله های نمونه

1. in that war, both sides were guilty of barbarity
در آن جنگ هر دو طرف دست به وحشیگری زدند.

2. The barbarity of the old regime was eventually exposed.
[ترجمه گوگل]وحشی گری رژیم قدیم سرانجام آشکار شد
[ترجمه ترگمان]وحشیگری رژیم سابق در نهایت آشکار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It allows recovery before the barbarity, the social invasion, of the family.
[ترجمه گوگل]این امکان بهبودی را قبل از بربریت، تهاجم اجتماعی، به خانواده فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این بیماری به بهبودی قبل از وحشیگری، هجوم اجتماعی و خانواده کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Chamberlain was appalled by the barbarity of Kristallnacht, which undoubtedly helped to speed up immigration procedures.
[ترجمه گوگل]چمبرلین از وحشی گری کریستال ناخت، که بدون شک به تسریع روند مهاجرت کمک کرد، وحشت زده شد
[ترجمه ترگمان]از وحشیگری of، که بدون شک به تسریع روند مهاجرت کمک کرده بود، وحشتزده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It has often been asked how barbarity could triumph so quickly in such a high culture.
[ترجمه گوگل]اغلب این سوال مطرح شده است که چگونه بربریت در چنین فرهنگ عالی می تواند به این سرعت پیروز شود
[ترجمه ترگمان]اغلب پرسیده می شود که چگونه وحشیگری در چنین فرهنگ بالا چگونه می تواند به پیروزی برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But I do recognise barbarity and inhumanity when I see them.
[ترجمه گوگل]اما وقتی آنها را می بینم بربریت و غیرانسانی بودن را تشخیص می دهم
[ترجمه ترگمان]اما وقتی آن ها را می بینم، وحشیگری و inhumanity را تشخیص می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rebellions were put down with appalling barbarity.
[ترجمه گوگل]شورش ها با وحشیگری وحشتناک سرکوب شدند
[ترجمه ترگمان]rebellions با وحشیگری مخوفی از پا در آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What happened in Fallujah was an act of barbarity.
[ترجمه گوگل]آنچه در فلوجه اتفاق افتاد یک عمل وحشیانه بود
[ترجمه ترگمان]اتفاقی که توی \"فلوجه\" افتاد یه جور وحشیگری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They read facts about the barbarity of the death penalty.
[ترجمه گوگل]آنها حقایقی در مورد بربریت مجازات اعدام می خوانند
[ترجمه ترگمان]آن ها واقعیت ها را در مورد وحشیگری کیفر اعدام می خوانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This may be the most barbarity scene in the world. People can barbecue everything they want. The Colobus satanas naive eyes charge the sin.
[ترجمه گوگل]این ممکن است وحشیانه ترین صحنه در جهان باشد مردم می توانند هر چیزی را که می خواهند کباب کنند چشمان ساده لوح کلوبوس شیطان گناه را متهم می کنند
[ترجمه ترگمان]ممکن است بدترین صحنه دنیا باشد مردم می تونن هر چیزی که می خوان کباب کنن چشم Colobus به گناه متهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Everyone calls barbarity what he is not accustomed to.
[ترجمه گوگل]هرکس آن چیزی را که به آن عادت ندارد، بربریت می نامد
[ترجمه ترگمان]همه به وحشیگری می گویند که به چه چیزی عادت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Appalling acts of barbarity have displaced over 2 m people and killed about 300,000 more.
[ترجمه گوگل]اعمال وحشتناک وحشیانه بیش از 2 میلیون نفر را آواره و حدود 300000 نفر دیگر را کشته است
[ترجمه ترگمان]اقدامات وحشیانه وحشیگری باعث آواره شدن بیش از ۲ میلیون نفر و کشته شدن ۳۰۰،۰۰۰ نفر دیگر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The loyalty is the barbarity for love.
[ترجمه گوگل]وفاداری بربریت برای عشق است
[ترجمه ترگمان]وفاداری وحشیگری عشق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The pirates treated their captives with barbarity.
[ترجمه گوگل]دزدان دریایی با اسیران خود با بربریت رفتار می کردند
[ترجمه ترگمان]دزدان دریایی با وحشیگری their را درمان کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The time may well be approaching when meat eating is generally regarded as a sign of barbarity, rather than of civilisation.
[ترجمه گوگل]ممکن است زمانی نزدیک شود که خوردن گوشت به طور کلی به عنوان نشانه ای از بربریت در نظر گرفته شود تا تمدن
[ترجمه ترگمان]زمان ممکن است به خوبی نزدیک شود زمانی که خوردن گوشت عموما نشانه وحشیگری است، نه تمدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی رحمی (اسم)
brutality, atrocity, savagery, barbarity, inclemency, sadism

وحشیگری (اسم)
brutality, savagery, barbarity, ferocity, truculence, barbarism, vandalism, incivility, ferity, ruffianism, truculency, vulgarism, vulgarity

قساوت قلب (اسم)
barbarity

انگلیسی به انگلیسی

• cruelty, inhumanity, savagery
barbarity is extremely cruel behaviour.
a barbarity is an extremely cruel and shocking act.

پیشنهاد کاربران

وحشی گری، بی رحمی
۱. وحشیگری. توحش. درنده خویی. سبعیت ۲. بی رحمی. قساوت ۳. عمل وحشیانه
The narrative propagated by these groups underscores a deeply rooted belief that their activities are a form of counteraction against Israeli barbarities in the Gaza Strip, coupled with unequivocal backing from the highest echelons of the U. S. government to Tel Aviv.
...
[مشاهده متن کامل]

این روایت منتشر شده توسط این گروه ها یک باور عمیقا ریشه دار را مورد تاکید قرار می دهد که اقداماتشان یک روشی از مقابله علیه وحشیگری اسرائیل در نوار غزه است که با روش پشتیبانی صریح بالاترین رده های دولت ایالات متحده نسبت به تل آویو ممزوج شده است.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : barbarity / barbarian / barbarism
✅️ صفت ( adjective ) : barbarous / barbaric / barbarian
✅️ قید ( adverb ) : barbarously / barbarically

بپرس