barbarism

/ˈbɑːrbəˌrɪzəm//ˈbɑːbəˌrɪzəm/

معنی: بربریت، وحشیگری، سخن غیرمصطلح
معانی دیگر: بی تمدنی، بدویت، جاهلیت، نافرهیختگی، (زبان شناسی) به کار بردن واژه ها یا عبارت های غلط، واژه یا عبارت غلط (از نظر کاربرد یا املا و غیره)، اشتباه لغوی، رفتار خشن و ستمکارانه، بیرحمی، ظلم، سنگدلی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a crude or brutal act, custom, or characteristic.

(2) تعریف: a use of words that violates accepted standards.

(3) تعریف: the words so used.

جمله های نمونه

1. relapse into barbarism
بازگشت به توحش

2. war is barbarism
جنگ بربریت است.

3. the passage from barbarism to civilization
گذشتن از توحش به تمدن

4. their slow emergence from barbarism
تکوین آهسته ی آنها از بربریت

5. We do not ask for the death penalty: barbarism must not be met with barbarism.
[ترجمه امیررضا پورکاظم] ما تقاضای مجازات مرگ نکردیم:وحشی گرایی را نباید با وحشی گری پیوند داد ( پاسخ داد )
|
[ترجمه گوگل]ما خواستار مجازات اعدام نیستیم: بربریت نباید با بربریت روبرو شود
[ترجمه ترگمان]ما خواهان مجازات مرگ نیستیم: بربریت را نباید با بربریت آشنا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He witnessed some appalling acts of barbarism during the war.
[ترجمه امیررضا پورکاظم] او شاهد چندین صحنه های وحشی گرایانه در جنگ بود.
|
[ترجمه گوگل]او در طول جنگ شاهد برخی اعمال وحشتناک وحشیانه بود
[ترجمه ترگمان]او شاهد اعمال وحشیانه بربریت در زمان جنگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Gradually the prevailing barbarism was tempered.
[ترجمه گوگل]به تدریج بربریت غالب تعدیل شد
[ترجمه ترگمان]رفته رفته توحش و بربریت آغاز می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All suffer and all demonstrate the barbarism of the conflict.
[ترجمه گوگل]همه رنج می برند و همه بربریت درگیری را نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]همه رنج می کشند و توحش این مناقشه را به نمایش می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Man has gradually emerged from barbarism into civilization over the long history.
[ترجمه گوگل]انسان در طول تاریخ طولانی به تدریج از بربریت به تمدن بیرون آمده است
[ترجمه ترگمان]بشر به تدریج از توحش به تمدن در طول تاریخ طولانی بدل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Please let It'stop. barbarism shouldn't be possible in our society.
[ترجمه گوگل]لطفا اجازه دهید متوقف شود توحش نباید در جامعه ما امکان پذیر باشد
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم تمومش کن توحش در جامعه ما امکان پذیر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You suffer from your civilization. My barbarism is to me a renewal of youth.
[ترجمه گوگل]شما از تمدن خود رنج می برید بربریت من برای من تجدید جوانی است
[ترجمه ترگمان]شما از تمدن خودتان رنج می برید وحشیگری من برای من تجدید حیات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Barbarism ends with the production of grand barbarians.
[ترجمه گوگل]بربریت با تولید بربرهای بزرگ به پایان می رسد
[ترجمه ترگمان]barbarism با تولید وحشیان بزرگ پایان می پذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. America is the only country that went from barbarism to decadence without civilization in between.
[ترجمه گوگل]آمریکا تنها کشوری است که از بربریت به انحطاط رفت و تمدنی در این بین نداشت
[ترجمه ترگمان]آمریکا تنها کشوری است که از توحش به انحطاط بدون تمدن در میان آن دست یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The terrorist action has been condemned as an act of barbarism and cowardice.
[ترجمه گوگل]این اقدام تروریستی به عنوان یک اقدام وحشیانه و بزدلانه محکوم شده است
[ترجمه ترگمان]اقدام تروریستی به عنوان عمل بربریت و بزدلی محکوم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بربریت (اسم)
barbarism

وحشیگری (اسم)
brutality, savagery, barbarity, ferocity, truculence, barbarism, vandalism, incivility, ferity, ruffianism, truculency, vulgarism, vulgarity

سخن غیرمصطلح (اسم)
barbarism

انگلیسی به انگلیسی

• cruelness, savageness; primitiveness
barbarism is cruel or uncivilized behaviour.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : barbarity / barbarian / barbarism
✅️ صفت ( adjective ) : barbarous / barbaric / barbarian
✅️ قید ( adverb ) : barbarously / barbarically
بی تمدنی
وحشی گری - بی فرهنگی

بپرس