banning

جمله های نمونه

1. the banning of dogs from public parks
قدغن کردن آوردن سگ به پارک های عمومی

2. The majority was / were in favour of banning smoking.
[ترجمه گوگل]اکثریت موافق ممنوعیت سیگار بودند
[ترجمه ترگمان]اکثریت مردم به طرفداری از سیگار کشیدن مخالف بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Banning smoking would save needless deaths.
[ترجمه گوگل]ممنوعیت استعمال دخانیات از مرگ و میرهای بیهوده جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]ممنوع کردن سیگار باعث مرگ بی مورد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Banning cigarette advertising would be unconstitutional, since selling cigarettes is legal.
[ترجمه گوگل]ممنوعیت تبلیغات سیگار خلاف قانون اساسی است، زیرا فروش سیگار قانونی است
[ترجمه ترگمان]ممنوع کردن تبلیغات سیگار بر خلاف قانون اساسی است چرا که فروش سیگار قانونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Counterintelligence achieved by banning or deleting any information of value to the enemy.
[ترجمه گوگل]ضد جاسوسی با ممنوع کردن یا حذف هر گونه اطلاعاتی که برای دشمن ارزشمند است به دست می آید
[ترجمه ترگمان]Counterintelligence با ممنوع کردن یا حذف هر گونه اطلاعات ارزش به دشمن به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The banning of his play decided him to write about censorship.
[ترجمه گوگل]ممنوعیت نمایشنامه او باعث شد تا درباره سانسور بنویسد
[ترجمه ترگمان]ممنوعیت بازی او باعث شد که او در مورد سانسور مطالبی بنویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The authorities are dragging their feet over banning cigarette advertising.
[ترجمه گوگل]مقامات برای ممنوعیت تبلیغات سیگار پای خود را می کشند
[ترجمه ترگمان]مقامات در حال تلاش برای ممنوع کردن تبلیغات سیگار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. No reason was given for the banning of the magazine.
[ترجمه گوگل]هیچ دلیلی برای توقیف این مجله ذکر نشده است
[ترجمه ترگمان]هیچ دلیلی برای ممنوعیت این مجله داده نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The council is considering banning vehicles from the town centre to relieve congestion.
[ترجمه گوگل]این شورا در حال بررسی ممنوعیت تردد وسایل نقلیه در مرکز شهر برای رفع ازدحام است
[ترجمه ترگمان]این شورا در نظر دارد وسائل نقلیه را از مرکز شهر به منظور رفع گرفتگی منع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Quite a few towns are now banning cars from their shopping centres.
[ترجمه گوگل]اکنون تعداد زیادی از شهرها تردد خودروها را در مراکز خرید خود ممنوع کرده اند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر تعداد کمی از شهرها در حال ممنوع کردن اتومبیل ها از مراکز خرید خود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Do you advocate banning cars in the city centre?
[ترجمه گوگل]آیا شما طرفدار ممنوعیت خودرو در مرکز شهر هستید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما از ممنوع کردن ماشین ها در مرکز شهر حمایت می کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The researchers put forward a well-argued case for banning the drug.
[ترجمه گوگل]محققان یک مورد مستدل برای ممنوعیت این دارو مطرح کردند
[ترجمه ترگمان]محققان یک مورد بحث برانگیزی را برای ممنوع کردن مواد مخدر مطرح کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We should follow their lead in banning chemical weapons.
[ترجمه گوگل]ما باید از آنها در ممنوعیت سلاح های شیمیایی پیروی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید رهبری آن ها را در ممنوع کردن سلاح های شیمیایی دنبال کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The government responded by banning all future demonstrations.
[ترجمه گوگل]دولت با ممنوعیت همه تظاهرات های آینده پاسخ داد
[ترجمه ترگمان]دولت با ممنوع کردن همه تظاهرات های آتی واکنش نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She presented a well-argued case for the banning of smoking in public places.
[ترجمه گوگل]او یک مورد مستدل برای ممنوعیت استعمال دخانیات در اماکن عمومی ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]او یک مورد بحث برانگیزی برای ممنوعیت سیگار کشیدن در مکان های عمومی ارائه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• forbidding, outlawing, prohibiting; closure

پیشنهاد کاربران

بپرس