banking

/ˈbæŋkɪŋ//bæŋkɪŋ/

معنی: بانکداری
معانی دیگر: معامله ی بانکی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the business or profession of running a bank.

- Managing loans is part of the business of banking.
[ترجمه گوگل] مدیریت وام بخشی از تجارت بانکداری است
[ترجمه ترگمان] مدیریت وام بخشی از کسب وکار بانکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. banking interests
صاحبان بانک ها

2. banking is the backbone of every country's economy
بانکداری ستون اصلی اقتصاد هر کشور است.

3. banking system
نظام بانکداری

4. a banking house
موسسه ی بانکی

5. unsound banking
بانکداری برخلاف رویه

6. a fit of banking activities
توفان فعالیت های بانکی

7. he's big in banking
در بانکداری سرشناس (کله گنده) است.

8. i do my banking by telephone
من معاملات بانکی خود را با تلفن انجام می دهم.

9. an old enterprise specializing in banking activities
یک شرکت قدیمی که تخصص آن در امور بانکی است

10. he is in charge of banking and finance
او امور بانکی و مالی را سرپرستی می کند.

11. his b. a. is in finance and banking
لیسانس او در امور مالی و بانکداری است.

12. invisible exports such as tourism and banking
صادرات ناآشکار مانند جهانگردی و بانکداری

13. he knows the ins and outs of banking
او زیر و زبر بانکداری را می داند.

14. He chose banking as a career.
[ترجمه گوگل]او بانکداری را به عنوان شغل انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]او بانکداری را به عنوان یک شغل انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The government plans to deregulate the banking industry/the bus system.
[ترجمه گوگل]دولت قصد دارد صنعت بانکداری/سیستم اتوبوس را از مقررات خارج کند
[ترجمه ترگمان]دولت قصد دارد تا صنعت بانکداری و سیستم اتوبوس را آزاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. This new personal banking software can be used with any Windows platform.
[ترجمه گوگل]این نرم افزار جدید بانکداری شخصی را می توان با هر پلتفرم ویندوزی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]این نرم افزار جدید بانکی می تواند با هر سکوی ویندوز به کار رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The banking and finance sector was booming.
[ترجمه گوگل]بخش بانکی و مالی در حال رونق بود
[ترجمه ترگمان]بخش بانکداری و دارایی در حال ترقی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. We've switched over to telephone banking.
[ترجمه گوگل]ما به بانکداری تلفنی روی آورده ایم
[ترجمه ترگمان]ما به بانک تلفن زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. He was banking on the train being on time.
[ترجمه گوگل]او به موقع در قطار در حال بانك زدن بود
[ترجمه ترگمان]او داشت روی قطار کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. I'm banking on your help.
[ترجمه گوگل]من از کمک شما استفاده می کنم
[ترجمه ترگمان]من دارم روی کمک شما کار می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The Montserrat government announced its revocation of 311 banking licences.
[ترجمه گوگل]دولت مونتسرات 311 مجوز بانکی را لغو کرد
[ترجمه ترگمان]دولت Montserrat لغو ۳۱۱ مجوز بانکی را اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. The leaflet explains how to complain to the banking ombudsman.
[ترجمه گوگل]در این جزوه نحوه شکایت از بازرس بانکی توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]این نشریه نحوه شکایت از بازرس بانکی را توضیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بانکداری (اسم)
banking

تخصصی

[عمران و معماری] کف پشته ای
[زمین شناسی] کف پشته ای
[حقوق] بانکداری

انگلیسی به انگلیسی

• business of a bank, business of financial transactions
banking is the business activity of banks and similar institutions.

پیشنهاد کاربران

بانکداری
banking ( اقتصاد )
واژه مصوب: بانکداری
تعریف: مدیریت تجهیز و تخصیص منابع در بازار پول
امور بانکی
در علوم خلبانی به معنای چرخش هست
به عنوان مثال : Banking Left

بپرس