bank on it

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
روی چیزی حساب کردن / مطمئن بودن / قطعی دونستن
در زبان محاوره ای:
روش حساب کن، شک نکن، قطعیه، بذار روش شرط ببندم، صد در صد اتفاق می افته
- - -
🔸 تعریف ها:

...
[مشاهده متن کامل]

1. ** ( اعتمادی – پیش بینی ) :**
بیان اطمینان کامل از وقوع چیزی یا صحت یک ادعا
مثال: He’ll be late again—you can bank on it.
بازم دیر می کنه—روش حساب کن.
2. ** ( قول دادن – تضمینی ) :**
وقتی کسی می خواد بگه چیزی قطعاً انجام می شه یا قابل اعتماد و تضمین شده ست
مثال: I’ll get it done by tomorrow. You can bank on it.
تا فردا تمومش می کنم—شک نکن.
3. ** ( مالی – استعاری ) :**
از واژه ی *bank* به عنوان استعاره ای برای �اعتماد مالی� استفاده می شه، یعنی مثل پولی که تو بانک می ذاری و مطمئنی سر جاشه
مثال: If she says she’ll help, you can bank on it.
اگه گفت کمک می کنه، مطمئن باش که می کنه.
- - -
🔸 مترادف ها:
count on it – bet on it – rely on it – trust it – take it to the bank