• : تعریف: (informal) to rely or depend on. • مترادف: count on, depend on, expect, rely, trust • مشابه: depend, lean, swear by
- You can bank on their winning the championship.
[ترجمه گوگل] شما می توانید روی قهرمانی آنها سرمایه گذاری کنید [ترجمه ترگمان] شما می توانید بر روی بردن آن ها به عنوان قهرمانی حساب کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Can I bank on your support?
[ترجمه آرما] میتونم روی حمایتت حساب کنم؟
|
[ترجمه گوگل]آیا می توانم از حمایت شما بانک کنم؟ [ترجمه ترگمان]میتونم روی حمایت شما حساب کنم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. You can bank on him to hand you a reasonable bill for your services.
[ترجمه گوگل]شما می توانید از او بانک کنید تا یک صورت حساب معقول برای خدمات شما به شما تحویل دهد [ترجمه ترگمان]می توانید روی او حساب کنید که یک اسکناس معقول برای خدمات شما به شما بدهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I wrote to my bank on 6th March.
[ترجمه گوگل]من در 6 مارس به بانکم نامه نوشتم [ترجمه ترگمان]من در ششم مارس به بانک my نوشتم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. "Do you think she'll come?" "I wouldn't bank on it".
[ترجمه گوگل]"فکر می کنی او بیاید؟" "من روی آن سرمایه گذاری نمی کنم" [ترجمه ترگمان]فکر می کنی اون میاد؟ \" من روش حساب نمی کنم \" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Don't bank on your friends to help you out of trouble.
[ترجمه گوگل]از دوستان خود برای کمک به شما از مشکلات استفاده نکنید [ترجمه ترگمان]به دوستات فکر نکن که از دردسر نجات پیدا کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Middleton had denied breaking into the bank on December last year while acting with others, with intent to steal.
[ترجمه گوگل]میدلتون نفوذ به بانک را در دسامبر سال گذشته در حالی که با دیگران به قصد سرقت انجام می داد، رد کرده بود [ترجمه ترگمان]میدلتون در دسامبر گذشته در حالی که با دیگران بازی می کرد و قصد دزدی داشت، از شکستن این بانک خودداری کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. If football's not your game . . . you can bank on a feast of other sports this holiday weekend.
[ترجمه گوگل]اگر فوتبال بازی شما نیست شما می توانید در تعطیلات آخر هفته در ضیافت ورزش های دیگر شرکت کنید [ترجمه ترگمان]اگر فوتبال بازی شما نیست … شما می توانید در جشن آخر تعطیلات آخر هفته یک جشن ورزشی شرکت کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. You can always bank on Ally McCoist to defuse the tension.
[ترجمه گوگل]شما همیشه می توانید از Ally McCoist برای کاهش تنش استفاده کنید [ترجمه ترگمان]شما می توانید همیشه روی Ally McCoist کلیک کنید تا تنش را خنثی کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The bank on each side of the oak tree was bare and consisted of a light, gravelly soil.
[ترجمه گوگل]کرانه هر طرف درخت بلوط برهنه بود و از خاک سبک و شنی تشکیل شده بود [ترجمه ترگمان]ساحل در هر طرف درخت بلوط عریان و شامل یک خاک نرم و خشن بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Have you been to the bank on the square?
[ترجمه گوگل]آیا به بانک در میدان رفته اید؟ [ترجمه ترگمان]تا حالا به بانک رفتی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. On a steeply wooded bank on the brink of a stream valley I walked into the cherry grove.
[ترجمه گوگل]در ساحلی پردرخت در لبه دره نهر به داخل باغ گیلاس رفتم [ترجمه ترگمان]روی یک ساحل جنگلی با شیب تند، در حاشیه یک نهر که من وارد بیشه cherry شدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Shows you can invest in. Bank on.
[ترجمه گوگل]نمایش هایی که می توانید در آنها سرمایه گذاری کنید [ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که می توانید در آن سرمایه گذاری کنید بانک [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A trader could no longer bank on mortgages' being cheap because of a dearth of buyers.
[ترجمه گوگل]یک تاجر دیگر نمیتوانست روی ارزان بودن وامهای مسکن به دلیل کمبود خریدار بانک کند [ترجمه ترگمان]یک تاجر دیگر نمی توانست به دلیل کمبود خریداران وام های خود را پرداخت کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Payments are made to the exporter by the bank on presentation of documents certifying compliance with the original contract.
[ترجمه گوگل]پرداخت ها توسط بانک با ارائه مدارک تأیید کننده مطابقت با قرارداد اصلی به صادرکننده انجام می شود [ترجمه ترگمان]پرداخت ها به صادر کنندگان توسط بانک بر روی ارائه مدارک تایید کننده انطباق با قرارداد اصلی انجام می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• count on, depend on, rely on
پیشنهاد کاربران
* اعتماد یا تکیه کردن بر چیزی یا کسی برای دستیابی به نتیجه مطلوب ** وابسته بودن یا اطمینان داشتن به وقوع یک نتیجه خاص *** برای بیان اطمینان یا اعتماد به کسی یا چیزی برای برآورده کردن یک انتظار ... [مشاهده متن کامل]
مترادف؛ Rely on، Count on مثال؛ You can bank on me to be there on time. Don't bank on getting a bonus this year. They banked on the weather being good for the outdoor event.
To bank on = to expect and hope something will happen. ( Inseparable ) انتظار و امید داشتن به اینکه چیزی اتفاق بیافتد.
تکیه کردن بر چیزی
همون حساب کردن رو کسی یا چیزی هست ک درواقع همون deprnd on یا count on هستش.