banister

/ˈbænəstər//ˈbænɪstə/

معنی: نردهء پلکان
معانی دیگر: نرده ی پلکان، تارمی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the rail of a staircase; balustrade.

- She held onto the shiny, wooden banister as she went up the stairs.
[ترجمه گوگل] وقتی از پله ها بالا می رفت، نرده چوبی و براق را نگه داشت
[ترجمه ترگمان] همچنان که از پله ها بالا می رفت نرده چوبی و براق را نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: one of the posts that support such a rail; baluster.

(3) تعریف: the posts and rail together.

جمله های نمونه

1. She grasped hold of the banister to support herself.
[ترجمه گوگل]او برای حمایت از خود نرده را گرفت
[ترجمه ترگمان]نرده پلکان را گرفت تا از خود دفاع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He hugged the banister, counting its bar-like wooden rods until he reached the turn where it met the wall.
[ترجمه گوگل]نرده را در آغوش گرفت و میله های چوبی میله مانند آن را شمرد تا به پیچی رسید که با دیوار برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]نرده پلکان را در آغوش گرفت و میله میله آن را شمرد و تا زمانی که به انتهای آن رسید به دیوار برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She grabbed the banister and dragged herself upwards.
[ترجمه گوگل]نرده را گرفت و خودش را به سمت بالا کشید
[ترجمه ترگمان]نرده پلکان را گرفت و خود را به طرف بالا کشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As I did so I grabbed the banister to save myself.
[ترجمه گوگل]همانطور که این کار را کردم، نرده را گرفتم تا خودم را نجات دهم
[ترجمه ترگمان]همان طور که این کار را کردم، نرده پلکان را برداشتم تا خودم را نجات دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Banister installs him in a broom closet upstairs.
[ترجمه گوگل]بنیستر او را در کمد جارویی در طبقه بالا نصب می کند
[ترجمه ترگمان]Banister رو نصب کن تو کمد جاروها طبقه بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I gripped the banister and swung myself head over heels, then came out on the roof of a tower.
[ترجمه گوگل]نرده را گرفتم و سرم را روی پاشنه تکان دادم، سپس روی سقف یک برج بیرون آمدم
[ترجمه ترگمان]نرده پلکان را گرفتم و سرم را روی پاشنه پا تکان دادم، سپس روی بام یک برج بلند شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Chained to its banister are a ten-speed bicycle and another, much smaller, with training wheels.
[ترجمه گوگل]یک دوچرخه ده سرعته و دیگری، بسیار کوچکتر، با چرخ های آموزشی به بند آن زنجیر شده است
[ترجمه ترگمان]روی نرده آن یک دوچرخه ده سرعت و دیگری بسیار کوچک تر با چرخ های آموزش قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mackey was supposed to ask Guy Banister to find a substitute for our boy.
[ترجمه گوگل]مکی قرار بود از گای بنیستر بخواهد که جایگزینی برای پسر ما پیدا کند
[ترجمه ترگمان]مک کی باید از بچه ها می خواست که یک جانشین برای پسر ما پیدا کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He slung them on the banister in a casual manner.
[ترجمه گوگل]او آنها را به شکلی معمولی به نرده آویزان کرد
[ترجمه ترگمان]با لحنی عادی آن ها را روی نرده پلکان انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He shot out a hand and caught the banister, steadying himself.
[ترجمه گوگل]او با شلیک یک دستش، نرده را گرفت و خودش را ثابت نگه داشت
[ترجمه ترگمان]دستش را دراز کرد و نرده پلکان را گرفت و خود را نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her fingers tightened on the banister rail, as she paused in her descent.
[ترجمه گوگل]انگشتانش روی ریل نرده محکم شد، در حالی که در پایین آمدن مکث کرد
[ترجمه ترگمان]همچنان که در پایین پله ها توقف می کرد، انگشتانش روی نرده پلکان جمع شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He paused, his hand on the banister.
[ترجمه گوگل]مکث کرد و دستش روی نرده بود
[ترجمه ترگمان]لحظه ای درنگ کرد، دستش روی نرده پلکان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Guy Banister saw to it that exile leaders knew who was providing cash for arms and ammunition.
[ترجمه گوگل]گای بنیستر مراقب بود که رهبران تبعیدی بدانند چه کسی پول نقد برای اسلحه و مهمات فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]گی banister متوجه شد که رهبران تبعیدی می دانند که چه کسی پول نقد و مهمات را تامین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Resting her head wearily against the hard banister rail, she fought down the momentary surge of panic.
[ترجمه گوگل]سرش را با خستگی روی ریل نرده سخت تکیه داده بود و با موج ناگهانی وحشت مبارزه کرد
[ترجمه ترگمان]با خستگی سرش را به نرده نرده پلکان تکیه داده بود و با هجوم ناگهانی وحشت مبارزه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نردهء پلکان (اسم)
banister

انگلیسی به انگلیسی

• railing, handrail
a banister is a rail supported by posts which is fixed along the side of a staircase.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: The handrail along the side of a staircase
🔍 مترادف: Handrail
✅ مثال: She held onto the banister as she climbed the stairs.
banister ( n ) ( b�nəstər ) ( also bannister ) =the posts and rail that you can hold for support when going up or down stairs, e. g. to hold on to the banister.
banister
نرده
حفاظ

بپرس