رانده شدهمثال:Said He, be gone hence, blameful and banished. خداوند گفت از اینجا سزاوار سرزنش و رانده شده خارج شو. �قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْءُومًا مَدْحُورًا�طرد شدهتبعیدی، بیرون گذاشته شده، طردشده، مطرود، رانده، اخراجی، حذف شده، برکنار، کنارگذاشته شده، ایزوله، محدود، محرومتبعیدرها کرده،تبعیت شده. دورشده+ عکس و لینک