banished


معنی: مطرود

مترادف ها

مطرود (صفت)
despicable, outcast, banished, rejected, expelled, thrown, cast, expeled, outcaste

پیشنهاد کاربران

رانده شده
مثال:
Said He, be gone hence, blameful and banished.
خداوند گفت از اینجا سزاوار سرزنش و رانده شده خارج شو.
�قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْءُومًا مَدْحُورًا�
طرد شده
تبعیدی، بیرون گذاشته شده، طردشده، مطرود، رانده، اخراجی، حذف شده، برکنار، کنارگذاشته شده، ایزوله، محدود، محروم
تبعید
رها کرده،
تبعیت شده. دورشده

بپرس