bandwidth

/ˈbændwədθ//ˈbændwɪdθ/

معنی: پهنای باند
معانی دیگر: (الکترونیک) پهنای باند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the range of radio frequencies required to transmit a certain type of signal.

جمله های نمونه

1. Both instruments have automatic setting of wavelength, bandwidth and gas flows, video displays, disk storage and full alpha-numeric keyboard.
[ترجمه گوگل]هر دو ابزار دارای تنظیم خودکار طول موج، پهنای باند و جریان گاز، نمایشگرهای ویدئویی، ذخیره سازی دیسک و صفحه کلید عددی کامل آلفا هستند
[ترجمه ترگمان]هر دو ابزار تنظیم اتوماتیک طول موج، پهنای باند و جریان گاز، نمایش های ویدیویی، ذخیره دیسک و صفحه کلید کامل آلفا - عددی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But reference to bandwidth is meaningless unless it is qualified by distance of the run.
[ترجمه گوگل]اما اشاره به پهنای باند بی معنی است مگر اینکه با فاصله اجرا مشخص شود
[ترجمه ترگمان]اما ارجاع به پهنای باند بی معنی است مگر این که با فاصله دور از مسیر، واجد شرایط باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This greater bandwidth will encourage the use of capacity-hogging services such as continuous audio and video.
[ترجمه گوگل]این پهنای باند بیشتر، استفاده از سرویس‌های افزایش ظرفیت مانند صدا و تصویر مداوم را تشویق می‌کند
[ترجمه ترگمان]این پهنای باند بیشتر، استفاده از خدمات قابلیت - مانند صوت و ویدیو پیوسته را تشویق خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Because of the limited bandwidth available over existing telephone lines, the telcos must increase their last mile capacity.
[ترجمه گوگل]به دلیل پهنای باند محدود موجود در خطوط تلفن موجود، شرکت های مخابراتی باید ظرفیت آخرین مایل خود را افزایش دهند
[ترجمه ترگمان]به دلیل پهنای باند محدود موجود در خطوط تلفن موجود، telcos باید ظرفیت آخرین مایل خود را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As bandwidth increases it will become easier and faster to download these movies.
[ترجمه گوگل]با افزایش پهنای باند، دانلود این فیلم ها آسان تر و سریع تر می شود
[ترجمه ترگمان]با افزایش پهنای باند، دانلود این فیلم ها آسان تر و سریع تر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Companies should be allowed to use reasonable bandwidth to market their products.
[ترجمه گوگل]شرکت ها باید اجازه داشته باشند از پهنای باند معقولی برای بازاریابی محصولات خود استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]شرکت ها باید مجاز به استفاده از پهنای باند معقول برای بازاریابی محصولاتشان باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The more bandwidth such signals occupy, the more data they can carry; but the fewer signals can be sent.
[ترجمه گوگل]هر چه این سیگنال ها پهنای باند بیشتری را اشغال کنند، داده های بیشتری را می توانند حمل کنند اما سیگنال های کمتری را می توان ارسال کرد
[ترجمه ترگمان]هر چه پهنای باند بیشتر باشد، اطلاعات بیشتری می توانند حمل کنند؛ اما سیگنال های کمتری می توانند ارسال شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They use the narrowest bandwidth radio frequency, transmission and reception yet invented.
[ترجمه گوگل]آنها از باریکترین پهنای باند فرکانس، انتقال و دریافت رادیویی که تاکنون اختراع شده است استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها از تنگ ترین فرکانس رادیویی پهنای باند، انتقال و پذیرش هنوز اختراع نشده استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bandwidth and attenuation are the key factors.
[ترجمه گوگل]پهنای باند و تضعیف فاکتورهای کلیدی هستند
[ترجمه ترگمان]پهنای باند و تضعیف عوامل کلیدی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The T9000's built-in communications links enable the internal bandwidth of the parallel processor to expand proportionately to the number of processing nodes.
[ترجمه گوگل]پیوندهای ارتباطی داخلی T9000 پهنای باند داخلی پردازنده موازی را قادر می سازد متناسب با تعداد گره های پردازش گسترش یابد
[ترجمه ترگمان]لینک های ارتباطی T۹۰۰۰ - in communications، پهنای باند داخلی پردازنده موازی را قادر می سازند تا متناسب با تعداد گره های پردازشی گسترده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Freeze-frame pictures consume less bandwidth on the satellite channel and so cost less.
[ترجمه گوگل]تصاویر فریز فریم پهنای باند کمتری را در کانال ماهواره ای مصرف می کنند و بنابراین هزینه کمتری دارند
[ترجمه ترگمان]تصاویر با قاب (Freeze)پهنای باند کمتری روی کانال ماهواره ای مصرف می کنند و هزینه کمتری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These providers are often dial-up linkages of lower bandwidth when compared to telecom and cable highways.
[ترجمه گوگل]این ارائه دهندگان اغلب پیوندهای شماره گیری با پهنای باند کمتر در مقایسه با بزرگراه های مخابراتی و کابلی هستند
[ترجمه ترگمان]این ارائهکنندگان اغلب ارتباطات با پهنای باند پایین را در مقایسه با بزرگراه های مخابرات و کابل شماره گیری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bandwidth is analogous to the number of lanes on a highway.
[ترجمه گوگل]پهنای باند مشابه تعداد خطوط یک بزرگراه است
[ترجمه ترگمان]پهنای باند شبیه به تعداد مسیرها در یک بزرگراه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The bandwidth provided by cable will allow customer connections to the Internet at speeds greater than those provided by telephone company facilities.
[ترجمه گوگل]پهنای باند ارائه شده توسط کابل به مشتریان امکان اتصال به اینترنت با سرعتی بیشتر از آنچه توسط امکانات شرکت تلفن ارائه می شود را می دهد
[ترجمه ترگمان]پهنای باند ارایه شده توسط کابل به اتصال مشتریان با اینترنت در سرعت های بالاتر از خدمات ارایه شده توسط شرکت های تلفن اجازه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پهنای باند (اسم)
bandwidth

تخصصی

[زمین شناسی] پهنای باند رنج کلی فرکانسهای مورد نیاز برای گذر یک سیگنال تعدیل شده خاص بدون اعوجاج یا از دست دادن اطلاعات.
[پلیمر] پهنای نوار
[سینما] پهنای باند
[کامپیوتر] پهنای باند ؛ نوار باند.
[برق و الکترونیک] پهنای باند 1.پهنای باندی از بسامدهاکه به کاربرد خاصی اختصاص یافته است . مثلاً پهنای باند یک ایستگاه تلویزیونی 6 مگاهرتز است . 2. گستره ای از بسامد ها که به عنوان محدوده ی کار یک پالایه، تقویت کننده، یا تضعیف کننده مشخص شده است و به صورت فاصله ی بسامدی بین نقاط ( 0/707 یا نیم توان ) bd 3 در قسمتهای بالا گذر و پایین گذر منحنی پاسخ بسامدی تعریف می شود . پهنای باند برای سیگنالهای قیاسی در حوزه ی بسامد است و بر حسب هرتز بیان می شود حال آنکه برای سیگنالهای رقمی در حوزه ی زمان و بر حسب بیت بر ثانیه بیان می شود .

انگلیسی به انگلیسی

• range of frequencies within a band; maximum rate at which data can be transferred over a communications network (computers)
maximum range of radio frequencies which can be transmitted via a communications network

پیشنهاد کاربران

( اسم ) پهنای باند
1. پهنای نوار رنگ، متریال و غیره
2. ( بیشتر در فیزیک و ریاضیات ) محدوده ای از مقادیر فرکانس یا طول موج بین دو کران
3. ( بیشتر در فیزیک و مخابرات ) تفاوت بین دو فرکانس یا طول موج که کران های یک دنباله را نشان می دهند. مخصوصا تفاوتی که مشخص کننده کانالی است که برای مخابرات استفاده می شود؛ ظرفیت انتقالی که با چنین تفاوتی نشان داده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

تفاوت در فرکانس معمولاً بر حسب هرتز یا سیکل بر ثانیه بیان می شود.
4. ( در کامپیوتر و مخابرات ) حداکثر سرعت انتقال داده در یک مسیر مشخص
معمولاً بر حسب بیت بر ثانیه اندازه گیری می شود.
در یک کانال مخابراتی دیجیتال، ماکزیموم بیت ریت نظری با پهنای باند آنالوگ کانال متناسب است.
5. زمان، توانایی یا منابع مورد نیاز برای انجام یک کار؛ انرژی یا ظرفیت ذهنی مورد نیاز برای رویارویی با یک موقعیت. اغلب همراه با صفت های emotional، mental و غیره.
فرم ها: bandwidth, band width, band - width
اصطلاح: power bandwidth
محدوده فرکانس هایی که یک دستگاه می تواند برق یا سیگنال مشخصی را با اعوجاج کمتر از مقدار تعیین شده منتقل کند
منبع: Oxford English Dictionary

وقت اضافه
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
پهنای باند
مقدار ظرفیت داده موجود برای فعالیت تراکنش در یک شبکه به عنوان پهنای باند شناخته می شود.
گستره
چنته
“Bandwidth” has multiple meanings depending on the context. In the context of information technology, “bandwidth” refers to the amount of data that can be transmitted over a network connection in a given amount of time. In the context of psychology, “bandwidth” refers to the amount of mental capacity or cognitive resources that an individual has available to deal with a particular task or situation. For example, if you are trying to complete a difficult task while also dealing with a lot of distractions, you might say that you don’t have the bandwidth to handle everything at once.
...
[مشاهده متن کامل]

bandwidth بسته به زمینه، معانی متعددی دارد.
در زمینه فناوری اطلاعات، bandwidth به مقدار داده ای اطلاق می شود که می تواند از طریق یک اتصال شبکه در یک زمان معین منتقل شود.
در زمینه روانشناسی، bandwidth به میزان ظرفیت ذهنی یا منابع شناختی که یک فرد برای مقابله با یک کار یا موقعیت خاص در دسترس دارد، اطلاق می شود. به عنوان مثال، اگر در تلاش هستید تا یک کار دشوار را تکمیل کنید و در عین حال با حواس پرتی های زیادی هم دست و پنجه نرم کنید، ممکن است بگویید که bandwidth لازم برای رسیدگی به همه چیز را ندارید.

ظرفیت / حجم
دامنه

بپرس