bandung


شهر باندونگ (در باختر جزیره ی جاوه - اندونزی)

جمله های نمونه

1. Canton Bandung consider the specific stocks, it can make reference to the relevant statistics.
[ترجمه گوگل]کانتون باندونگ با در نظر گرفتن سهام خاص، می تواند به آمار مربوطه اشاره کند
[ترجمه ترگمان]کانتون Bandung سهام خاص را در نظر می گیرد و می تواند به آمار مربوطه رجوع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Bandung Conference is a landmark in the relations between China, and Asian and African countries.
[ترجمه گوگل]کنفرانس باندونگ نقطه عطفی در روابط چین و کشورهای آسیایی و آفریقایی است
[ترجمه ترگمان]کنفرانس Bandung نقطه عطفی در روابط میان چین و کشورهای آسیایی و آفریقایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Anas, who was born and Bandung, West Java, said he feels lucky to resemble Obama.
[ترجمه گوگل]انس که متولد و باندونگ در جاوه غربی است، گفت که احساس می کند خوش شانس است که شبیه اوباما است
[ترجمه ترگمان]انس، که متولد شده و Bandung، جاوه غربی است، گفت که او احساس خوش شانسی می کند که شبیه اوباما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Located in Wenmingquanguo commodity distribution center - Tianjin Bandung big alley business district.
[ترجمه گوگل]واقع در مرکز توزیع کالای Wenmingquanguo - منطقه تجاری کوچه بزرگ تیانجین باندونگ
[ترجمه ترگمان]این شهر که در مرکز توزیع کالا قرار دارد، منطقه تجاری بزرگ alley تیانجین می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Bandung sincere hope that all the staff and all the friends form a loyal partner.
[ترجمه گوگل]باندونگ صمیمانه امیدوار است که همه کارکنان و همه دوستان یک شریک وفادار تشکیل دهند
[ترجمه ترگمان]از صمیم قلب امیدوارم که تمام کارکنان و تمام دوستان یک شریک وفادار تشکیل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Bandung Conference is a landmark in the relations between China, and Asian and African countries.
[ترجمه گوگل]کنفرانس باندونگ نقطه عطفی در روابط چین و کشورهای آسیایی و آفریقایی است
[ترجمه ترگمان]کنفرانس Bandung نقطه عطفی در روابط میان چین و کشورهای آسیایی و آفریقایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس