banditry

/ˈbændətri//ˈbændɪtri/

معنی: راه زنی
معانی دیگر: سرقت مسلح

جمله های نمونه

1. banditry and murder
راهزنی و آدمکشی

2. In Hunan Xiangxi, because of its serious banditry, Xiangxi became an infamous district.
[ترجمه گوگل]در هونان شیانگشی، به دلیل راهزنی جدی، شیانگشی به یک منطقه بدنام تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]در هونان، بدلیل سرقت جدی آن، Xiangxi به یک منطقه بدنام تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Before 194 banditry was rampant in the mountain areas of this place.
[ترجمه گوگل]قبل از سال 194 راهزنی در مناطق کوهستانی این مکان بیداد می کرد
[ترجمه ترگمان]قبل از ۱۹۴ (۱۹۴)دزدی در مناطق کوهستانی این مکان رواج داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The rampant banditry is also a short period can not amount to anything.
[ترجمه گوگل]راهزني افسار گسيخته نيز مدت كوتاهي است كه نمي تواند به چيزي بالغ شود
[ترجمه ترگمان]سرقت گسترده نیز مدت زمان کوتاهی است که به هیچ چیز نمی رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Thus the evil of banditry has ended with the rise of the peasant movement.
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب شر راهزنی با ظهور جنبش دهقانی پایان یافته است
[ترجمه ترگمان]از این رو، پلیدی راهزنی با افزایش جنبش روستاییان به پایان رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They themselves are energetically prohibiting gambling and suppressing banditry.
[ترجمه گوگل]آنها خودشان با انرژی قمار را منع می کنند و راهزنی را سرکوب می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها به شدت از قمار و جلوگیری از سرقت، به شدت منع می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Incidentally,(Sentence dictionary) I've been reading some recent studies of Sardinian banditry.
[ترجمه گوگل]اتفاقا، (فرهنگ جملات) من در حال خواندن برخی از مطالعات اخیر در مورد راهزنی ساردینی هستم
[ترجمه ترگمان]در ضمن (فرهنگ لغت نامه)اخیرا در حال مطالعه مطالعات اخیر در خصوص سرقت ساردین یایی هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ah, the propinquity of cheap life and expensive principles, of religion and banditry, of surprising honour and random cruelty.
[ترجمه گوگل]آه، نزدیکی زندگی ارزان و اصول گران، دین و راهزنی، شرافت شگفت انگیز و ظلم تصادفی
[ترجمه ترگمان]آه، نزدیکی زندگی ارزان و اصول گران قیمت، مذهب و راهزنی، حرمت حیرت انگیز و ظلم و ستم تصادفی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Even the hardiest of backpackers is deterred by the prevalence of banditry and the lack of anything interesting to see or do.
[ترجمه گوگل]حتی سرسخت ترین کوله گردها نیز به دلیل رواج راهزنی و فقدان چیز جالبی برای دیدن یا انجام دادن، منصرف می شوند
[ترجمه ترگمان]حتی the کوه نشینان از رواج دزدی و فقدان چیز جالبی برای دیدن و یا انجام این کار هراس دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They include theft, adultery and fornication, wine drinking, highway banditry, apostasy to of the faith and rebellion.
[ترجمه گوگل]از جمله دزدی، زنا و زنا، شراب خواری، راهزنی بزرگراه، ارتداد از ایمان و طغیان
[ترجمه ترگمان]این افراد عبارتند از دزدی، زنای محصنه، نوشیدن شراب، نوشیدن شراب، راهزنی، ارتداد، ارتداد از ایمان و تمرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The ruined peasants had no other resource than to take to banditry.
[ترجمه گوگل]دهقانان ویران شده هیچ منبع دیگری جز راهزنی نداشتند
[ترجمه ترگمان]روستاییان خراب کاری جز این نداشتند که به banditry بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Wherever the peasant associations are powerful, there is not a trace of banditry.
[ترجمه گوگل]هر جا که انجمن های دهقانی قدرتمند هستند، اثری از راهزنی نیست
[ترجمه ترگمان]هر جا که اتحادیه های روستایی قوی هستند، هیچ نشانی از سرقت وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Nurpashi Kulayev has pleaded not guilty to charges including murder, terrorism and banditry.
[ترجمه گوگل]نورپاشی کولایف به اتهاماتی از جمله قتل، تروریسم و ​​راهزنی بی گناه است
[ترجمه ترگمان]Nurpashi Kulayev به اتهامات از جمله قتل، تروریسم و سرقت متهم نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Amadou says security is further complicated by drug trafficking, banditry, and kidnapping in an area that the government of Niger cannot control.
[ترجمه گوگل]آمادو می گوید که امنیت با قاچاق مواد مخدر، راهزنی و آدم ربایی در منطقه ای که دولت نیجر قادر به کنترل آن نیست، پیچیده تر می شود
[ترجمه ترگمان]\"آمادو\" می گوید امنیت با قاچاق مواد مخدر، دزدی، و آدم ربایی در منطقه ای که دولت نیجر نتواند آن را کنترل کند، پیچیده تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Where the peasant association is powerful, gambling has stopped altogether and banditry has vanished.
[ترجمه گوگل]در جایی که انجمن دهقانان قدرتمند است، قمار به کلی متوقف شده و راهزنی از بین رفته است
[ترجمه ترگمان]جایی که انجمن روستایی قدرتمند است، قمار روی هم رفته و دزدی از بین رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

راهزنی (اسم)
robbery, banditry, brigandage

انگلیسی به انگلیسی

• work of bandits or outlaws
banditry is a term that is used to refer to acts of robbery and violence in places where civil order or the country's rule of law has broken down.

پیشنهاد کاربران

بپرس