bandana

/ˌbænˈdænə//bænˈdænə/

معنی: دستمال گلدار، سر بند
معانی دیگر: دستمال گلدار

جمله های نمونه

1. He tied up with the red bandana and went into the big vein.
[ترجمه گوگل]با بند قرمز بست و رفت توی رگ بزرگ
[ترجمه ترگمان]دستمال سرخی را گره کرد و به داخل سیاه رگ بزرگ رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He wears tattoos and cornrows and bandanas and travels with his posse.
[ترجمه گوگل]او خالکوبی و خالکوبی و باندانا می پوشد و با پوز خود سفر می کند
[ترجمه ترگمان]اون خالکوبی و cornrows و bandanas داره و با posse سفر می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He thinks he's bad-ass because he wears a bandana .
[ترجمه گوگل]او فکر می کند که بداخلاق است، زیرا یک باندانا می پوشد
[ترجمه ترگمان]اون فکر می کنه آدم بده چون دستمال گلدار داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hair tucked beneath a blue bandana, and donned in old jeans and a garden nursery T-shirt, Beth worked the night through cleaning the house of dust and cobwebs.
[ترجمه گوگل]بث با موهایی که زیر یک بند آبی جمع شده بود، شلوار جین کهنه و تی شرت باغچه ای پوشیده بود، شبانه خانه را از گرد و غبار و تار عنکبوت تمیز کرد
[ترجمه ترگمان]موهایش را زیر دستمال آبی رنگی جمع کرده بود، شلوار جین کهنه و پیراهن کهنه ای پوشیده بود، بت شب ها کار می کرد که خانه گرد و خاک و تار عنکبوت را تمیز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I have worn many different styles from bandana coverage all the way to a full khimar, which is a very loose and long head-covering, with a face veil.
[ترجمه گوگل]من از پوشش باندانا تا خمیر کامل که یک پوشش سر بسیار گشاد و بلند با روبنده است، سبک های مختلف پوشیده ام
[ترجمه ترگمان]من سبک های مختلف زیادی را از پوشش bandana در تمام طول راه تا یک پوشش کامل پوشیده بودم، که یک پوشش سر بلند و بلند با حجاب صورت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The bandana handkerchief tied around the neck could be lifted to cover mouth and nostrils from dust.
[ترجمه گوگل]دستمال باندانا که به دور گردن بسته شده بود را می‌توان بلند کرد تا دهان و سوراخ‌های بینی را از گرد و غبار بپوشاند
[ترجمه ترگمان]دستمال گلدار دور گردنش بسته می شد تا دهان و سوراخ های بینی اش را از گرد و خاک پاک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The vanishing Bandana is without a doubt one of the funniest magic routines you will ever perform, and now it's completely updated for the times. . . We've redone it, and redone it right!
[ترجمه گوگل]Bandana در حال ناپدید شدن بدون شک یکی از خنده دارترین برنامه های جادویی است که تا به حال اجرا کرده اید، و اکنون کاملاً برای زمان به روز شده است ما آن را دوباره انجام دادیم، و دوباره آن را درست انجام دادیم!
[ترجمه ترگمان]The ناپدید می شود بدون شک یکی از جالب ترین حرکات روتین magic است که تا به حال انجام خواهید داد، و حالا کاملا تغییر کرده است، و آن را درست انجام داده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Obivously the bright orange bandana can be used to signal but bandanas also have many other uses.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که باندانا نارنجی روشن می تواند برای سیگنال استفاده شود، اما باندانا کاربردهای بسیار دیگری نیز دارد
[ترجمه ترگمان]Obivously نارنجی روشن را می توان برای سیگنال به کار برد اما bandanas نیز استفاده های دیگری نیز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And a cap (or bandana) is needed, because sunlight is strong.
[ترجمه گوگل]و یک کلاه (یا باندانا) مورد نیاز است، زیرا نور خورشید قوی است
[ترجمه ترگمان]و یک کلاه (یا bandana)مورد نیاز است، چون نور خورشید قوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. With his shaven head, red bandana and a gold stud in his left ear, his style is very different from President Obama's.
[ترجمه گوگل]با سر تراشیده، باندای قرمز و گل میخ طلایی در گوش چپ، استایل او با پرزیدنت اوباما بسیار متفاوت است
[ترجمه ترگمان]با سر تراشیده، bandana قرمز و یک مدال طلا در گوش چپش، سبک او از رئیس جمهور اوباما بسیار متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At this point, he throws away that TheBoss' bandana he still wore and officially accepts the title he earned forkillingher.
[ترجمه گوگل]در این مرحله، او باندای TheBoss را که هنوز می پوشید دور می اندازد و رسماً عنوانی را که به دست آورده بود می پذیرد
[ترجمه ترگمان]در این نقطه، او آن TheBoss bandana را که هنوز می پوشید به دور می اندازد و رسما عنوان he را می پذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A bandana is good head protection and is an all around useful item to have.
[ترجمه گوگل]باندانا محافظ خوبی از سر است و یک وسیله مفید برای داشتن همه چیز است
[ترجمه ترگمان]یک bandana یک محافظت از سطح خوب است و یک مورد بسیار مفید برای داشتن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I turned on the little red bandana dimbulb and we poured wine and all sat around talking.
[ترجمه گوگل]باندانای قرمز کوچولو را روشن کردم و شراب ریختیم و همه دور هم نشستیم و صحبت کردیم
[ترجمه ترگمان]روی آن دستمال سرخی که روی آن نشسته بود رو کردم و همه جا نشستیم و حرف زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. "Forever," says one girl with a bandana over her face.
[ترجمه گوگل]دختری که باندانا روی صورتش است، می گوید: «برای همیشه»
[ترجمه ترگمان]یک دختر که a روی صورتش نشسته بود می گوید: \"برای همیشه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This bandana usually goes in my back pants pocket.
[ترجمه گوگل]این باندا معمولاً در جیب شلوار پشتی من می رود
[ترجمه ترگمان]این دستمال گلدار معمولا تو جیب شلوار منه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دستمال گلدار (اسم)
bandana

سر بند (اسم)
bandana

انگلیسی به انگلیسی

• large scarf, kerchief (alternate spelling for bandanna)

پیشنهاد کاربران

پارچه ای با طرح مخصوص برای پوشاندن سر و صورت که سیاه پوستان امریکا در دهه 90 از ان استفاده میکردن نمونش رو تو gta sa دیدیم
هد بند
A cover on the face
پوششی که با ان صورت را پوشانده باشند

بپرس