banana republic

/bəˈnænəriˈpʌblək//bəˈnɑːnərɪˈpʌblɪk/

(معمولا در مورد کشورهای امریکای لاتین) کشوری که از نظر سیاسی متزلزل است و اقتصاد آن متکی به یک محصول است، جمهوری موزی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a small, often politically unstable Central American country with a one-crop economy that is controlled by foreign capital (used as a derogatory label).

جمله های نمونه

1. The Agency had huge collections of intelligence on banana republics and their leaders.
[ترجمه گوگل]آژانس مجموعه های عظیمی از اطلاعات در مورد جمهوری های موز و رهبران آنها داشت
[ترجمه ترگمان]این آژانس مجموعه عظیمی از اطلاعات در مورد جمهوری موز و رهبران آن ها داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If investors decide that we're a banana republic whose politicians can't or won't come to grips with long-term problems, they will indeed stop buying our debt.
[ترجمه گوگل]اگر سرمایه گذاران تصمیم بگیرند که ما یک جمهوری موزی هستیم که سیاستمداران آن نمی توانند یا نمی توانند با مشکلات بلندمدت دست و پنجه نرم کنند، در واقع از خرید بدهی ما دست می کشند
[ترجمه ترگمان]اگر سرمایه گذاران تصمیم بگیرند که ما یک جمهوری موز هستیم که سیاستمداران آن نمی توانند با مشکلات بلند مدت دست و پنجه نرم کنند، در واقع خریدن بدهی خود را متوقف خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The rhinos will always be there, but Banana Republic might be as well.
[ترجمه گوگل]کرگدن ها همیشه آنجا خواهند بود، اما جمهوری موز نیز ممکن است باشد
[ترجمه ترگمان]کرگدن ها همیشه در آنجا خواهند بود، اما جمهوری موز نیز ممکن است خوب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Employers included a Quiznos sandwich shop and Banana Republic, the friend said.
[ترجمه گوگل]دوست گفت، کارفرمایان شامل یک ساندویچ فروشی کویزنوس و جمهوری موز بودند
[ترجمه ترگمان]دوست گفت که کارفرمایان یک مغازه ساندویچ Quiznos و جمهوری موز داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Before Castro, Cuba was considered something of a banana republic.
[ترجمه گوگل]قبل از کاسترو، کوبا چیزی شبیه به یک جمهوری موز در نظر گرفته می شد
[ترجمه ترگمان]قبل از کاسترو، کوبا به عنوان یک جمهوری در نظر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Banana republic, here we come.
[ترجمه گوگل]جمهوری موز، اینجا آمدیم
[ترجمه ترگمان] جمهوری موزی \"، رسیدیم\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The guy has more titles than the leader of a banana republic.
[ترجمه گوگل]این مرد عناوین بیشتری از رهبر یک جمهوری موز دارد
[ترجمه ترگمان]این مرد لقب بیشتری نسبت به رهبر یک جمهوری موز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is proof of the erosive effects of past inflation rate which climbed to banana republic levels in the 1970s.
[ترجمه گوگل]این گواه تأثیرات فرسایشی نرخ تورم گذشته است که در دهه 1970 به سطوح جمهوری موز صعود کرد
[ترجمه ترگمان]این امر اثباتی بر اثرات مخرب نرخ تورم پیشین است که در دهه ۱۹۷۰ به سطوح جمهوری اسلامی صعود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Twenty-five years ago Paul Keating, the country's treasurer (finance minister)[Sentence dictionary], declared that if Australia failed to reform it would become a banana republic.
[ترجمه گوگل]بیست و پنج سال پیش، پل کیتینگ، خزانه دار کشور (وزیر دارایی) [فرهنگ جملات]، اعلام کرد که اگر استرالیا در اصلاحات شکست بخورد، به یک جمهوری موز تبدیل خواهد شد
[ترجمه ترگمان]بیست و پنج سال پیش پائول کیتینگ (وزیر دارایی)این کشور اعلام کرد که اگر استرالیا در اصلاح آن ناکام بماند، تبدیل به جمهوری موز خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The U. S. recession exacerbated a multiyear sales decline at the company's two largest brands, Old Navy and Gap, and sent sales into negative territory at its more upscale Banana Republic chain.
[ترجمه گوگل]رکود در ایالات متحده کاهش فروش چند ساله را در دو برند بزرگ این شرکت، Old Navy و Gap تشدید کرد و فروش را در زنجیره مجلل تر Banana Republic به منطقه منفی تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]U اس رکود یک کاهش فروش چند ساله را در دو برند بزرگ شرکت، نیروی دریایی قدیمی و گپ کاهش داد و فروش را به منطقه ای منفی در زنجیره upscale جمهوری تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Who would have thought that America's largest state, a state whose economy is larger than that of all but a few nations, could so easily become a banana republic?
[ترجمه گوگل]چه کسی فکرش را می‌کرد که بزرگ‌ترین ایالت آمریکا، ایالتی که اقتصاد آن بزرگ‌تر از همه کشورها به جز چند کشور است، می‌تواند به این راحتی به یک جمهوری موز تبدیل شود؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی فکر می کرد که بزرگ ترین ایالت آمریکا، دولتی که اقتصاد آن بزرگ تر از چند کشور است، می تواند به راحتی به جمهوری موز تبدیل شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For the Chinese, the United States looks increasingly like a banana republic by comparison.
[ترجمه گوگل]برای چینی ها، در مقایسه، ایالات متحده به طور فزاینده ای شبیه یک جمهوری موز به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]برای چینی ها، آمریکا به طور فزاینده ای شبیه به جمهوری موز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. No one is treating the Mexican federal government like a banana republic or a basket case or thinking that the Canadian government would have done so much better.
[ترجمه گوگل]هیچ کس با دولت فدرال مکزیک مانند یک جمهوری موز یا یک سبد رفتار نمی کند یا فکر نمی کند که دولت کانادا خیلی بهتر عمل می کرد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس با دولت فدرال مکزیک مانند یک جمهوری موز یا یک پرونده سبد خرید نمی کند و یا فکر می کند که دولت کانادا این کار را بسیار بهتر انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. On hearing her routine, Christopher Hitchens, a polemicist, remarked that "when comedians flatter the president, they become court jesters, and the country becomes a banana republic. "
[ترجمه گوگل]کریستوفر هیچنز، یک مجادله گر، با شنیدن کارهای روزمره او، اظهار داشت: "وقتی کمدین ها از رئیس جمهور چاپلوسی می کنند، به شوخی های دادگاه تبدیل می شوند و کشور به یک جمهوری موز تبدیل می شود "
[ترجمه ترگمان]\"کریستوفر Hitchens\" (polemicist،)با شنیدن برنامه روتین خود اظهار داشت: \" هنگامی که کمدین ها رئیس جمهور را راضی می کنند، دلقک درباری می شوند و کشور تبدیل به جمهوری موز می شود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In this sense, those bridges to nowhere are a sort of benevolent inefficiency, a form of waste that, just maybe, keeps us from becoming a banana republic.
[ترجمه گوگل]از این نظر، آن پل‌های ناکجاآباد نوعی ناکارآمدی خیرخواهانه هستند، نوعی اتلاف که شاید ما را از تبدیل شدن به یک جمهوری موز باز می‌دارد
[ترجمه ترگمان]به این معنی که این پل ها به هیچ کجا تبدیل به ناکارآمدی و نوعی ناکارآمدی شده اند، نوعی از زباله که شاید ما را از تبدیل شدن به یک جمهوری موز نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• country economically dependent on a single export (usually run by a military government or a dictator); country which grows bananas
if you refer to a country as a banana republic, you mean that it is economically poor and politically unimportant or unstable.

پیشنهاد کاربران

a small country, especially in South and Central America, that is poor, corrupt, and badly ruled
کشورهای فقیر تک محصولی.
( عامیانه )
جمهوری موز:
1. کشورهایی که قبلا فقط به خاطر واردات موز مورد نظر آمریکا بودن ( همیشه درگیر اغتشاشات هستن ) .
2. کشورهای تک محصولی و ضعیف.

بپرس