- His whole speech amounted to one banal thought: that people are not all alike.
[ترجمه گوگل] کل سخنرانی او به یک فکر پیش پا افتاده بود: اینکه همه مردم شبیه هم نیستند [ترجمه ترگمان] تمام سخنرانی او به یک فکر مبتذل بود: که مردم همه یک سان نیستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Bland, banal music tinkled discreetly from hidden loudspeakers.
[ترجمه گوگل]موسیقی ملایم و پیش پا افتاده از بلندگوهای مخفی با احتیاط به صدا در می آمد [ترجمه ترگمان]موسیقی مبتذل و مبتذل با احتیاط از صحنه مخفی به صدا درآمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Making banal remarks was one of his bad habits.
[ترجمه Migody] گفتن اظهارات پیش پا افتاده یکی از عادت های بدش بود.
|
[ترجمه گوگل]اظهارات پیش پا افتاده یکی از عادات بد او بود [ترجمه ترگمان]سخنان مبتذل یکی از عادات ناپسند وی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The allegations ranged from the banal to the bizarre.
[ترجمه گوگل]این اتهامات از پیش پا افتاده تا عجیب و غریب را شامل می شد [ترجمه ترگمان]این ادعاها از چیزهای پیش پاافتاده به چیزهای عجیب و غریب در نوسان بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He preluded with some banal remarks.
[ترجمه گوگل]او با برخی اظهارات پیش پا افتاده پیشقدم شد [ترجمه ترگمان] اون با چند تا جمله مبتذل حرف می زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He just sat there making banal remarks all evening.
[ترجمه گوگل]او فقط تمام شب آنجا نشسته بود و اظهارات پیش پا افتاده ای می کرد [ترجمه ترگمان]تمام شب نشسته بود و حرف های پوچ می زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It is a banal memory, for her father, the owner of a steel company, is a complicated man.
[ترجمه گوگل]این یک خاطره پیش پا افتاده است، برای پدرش، صاحب یک شرکت فولاد، مرد پیچیده ای است [ترجمه ترگمان]این خاطرات مبتذل برای پدرش، مالک یک شرکت فولاد است، یک مرد پیچیده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Now, it looks glumly at the rather banal office block which serves as the headquarters of Montgomery Ward.
[ترجمه گوگل]اکنون، به نظر می رسد در بلوک اداری نسبتا پیش پا افتاده که به عنوان دفتر مرکزی مونتگومری وارد است [ترجمه ترگمان]در حال حاضر به سمت بلوک دفتر نسبتا پیش پاافتاده که به عنوان مقر of وارد عمل می کند، افسرده و افسرده به نظر می رسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Even while the banal dialogue washes over you, the kicks and jumps remain spectacular.
[ترجمه گوگل]حتی در حالی که دیالوگ های پیش پا افتاده شما را می شست، لگدها و پرش ها تماشایی باقی می مانند [ترجمه ترگمان]حتی در حالی که صحبت های مبتذل و پیش پاافتاده شما را می شوید، ضربات و jumps همچنان تماشایی باقی می ماند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It was just another banal newspaper story.
[ترجمه گوگل]این فقط یک داستان پیش پا افتاده روزنامه بود [ترجمه ترگمان]این فقط یک داستان مبتذل دیگر بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Melissa murmured some banal phrases of encouragement and put down the telephone with a feeling of desolation.
[ترجمه گوگل]ملیسا عبارات پیش پا افتاده تشویقی را زمزمه کرد و با احساس مهجوریت تلفن را خاموش کرد [ترجمه ترگمان]ملیسا چند جمله مبتذل را زیر لب زمزمه کرد و با احساس تنهایی تلفن را کنار گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The self-styled Brahmin of the Banal kept my fear-levels up to scratch by manifesting himself unexpectedly.
[ترجمه گوگل]برهمن بانال خودخوانده با تظاهر غیرمنتظره خود، سطح ترس من را تا حد زیادی حفظ کرد [ترجمه ترگمان]برهمن و برهمن در ذهن، ترس من را از پا در می آورد - تا این که خود را به طور غیر منتظره ای در معرض خطر قرار دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Even the most banal of church hymns can rip your heart out at times like this.
[ترجمه گوگل]حتی پیش پا افتاده ترین سرودهای کلیسا می تواند در چنین مواقعی قلب شما را از بین ببرد [ترجمه ترگمان]حتی بسیار پیش پاافتاده بودن سروده ای مذهبی کلیسا می تواند قلب شما را در زمان هایی مثل این پاره کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The average guitar band is achingly banal in comparison.
[ترجمه گوگل]گروه گیتار متوسط در مقایسه با دردناکی پیش پا افتاده است [ترجمه ترگمان]نوار متوسط گیتار در مقایسه با نوار متوسط بسیار پیش پاافتاده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But our existence, while prosperous, is overwrought and banal.
[ترجمه گوگل]اما وجود ما، در عین رونق، بیش از حد و پیش پا افتاده است [ترجمه ترگمان]اما وجود ما، در حالی که کامیاب است، پر است و مبتذل است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید