bambino

/ˌbæmˈbiːnoʊ//bæmˈbiːnəʊ/

معنی: نوزاد، بچه کوچک، تصویر مسیح در قنداق
معانی دیگر: (ایتالیایی)، بچه، کودک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: bambini, bambinos
(1) تعریف: an infant or baby.
مشابه: baby

(2) تعریف: an image of Jesus Christ as a child.

جمله های نمونه

1. Thereafter the Bambino became an object of pilgrimage and there are thanks offerings all around.
[ترجمه گوگل]پس از آن بامبینو تبدیل به یک هدف زیارتی شد و در اطراف آن نذری های سپاسگزاری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]از آن پس Bambino به یک موضوع زیارتی تبدیل شد و در همه جا به لطف عرضه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My wife. . . I have three bambino, you know bambino?
[ترجمه گوگل]همسر من من سه بامبینو دارم، بامبینو میشناسی؟
[ترجمه ترگمان]زن من، من سه تا بچه دارم، تو یه بچه رو می شناسی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I have three bambino, you know bambino?
[ترجمه گوگل]من سه بامبینو دارم، بامبینو میشناسی؟
[ترجمه ترگمان]من سه تا بچه دارم، تو این بچه رو می شناسی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Heart surgeons at Rome's Bambino Gesu Children's Hospital carried out the 10-hour breakthrough operation on Thursday, and the hospital said it was "cautious" over the boy's condition.
[ترجمه گوگل]جراحان قلب در بیمارستان کودکان بامبینو گسو رم این عمل جراحی 10 ساعته را روز پنجشنبه انجام دادند و بیمارستان اعلام کرد که در مورد وضعیت پسر "احتیاط" کرده است
[ترجمه ترگمان]جراحان قلب در بیمارستان کودکان Bambino Gesu در روز پنجشنبه عملیات پیشروی ۱۰ ساعته را انجام دادند و بیمارستان گفت که این کار \"محتاط\" نسبت به شرایط این پسر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. UN BAMBINO PER AMICO, COL BRACCETTO A SUO PAPA ', INSIEME AD ALTRI ANCORA CANTERA '.
[ترجمه گوگل]بامبین UN PER AMICO، COL BRACCETTO A SUO PAPA ', INSIEME AD ALTRI ANCORA CANTERA'
[ترجمه ترگمان]UN PER، COL BRACCETTO، suo suo، INSIEME AD ALTRI ANCORA cantera
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bambino: You get washed up . And tomorrow, you leave.
[ترجمه گوگل]بامبینو: شسته میشی و فردا، تو برو
[ترجمه ترگمان] خودتو شستشو بده و فردا، از اینجا برو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bambino : One shop destroyed. Three heads split like overripe melons. One man wounded and one castrated. All in two hours. Just two hours I left you alone. Two hours.
[ترجمه گوگل]بامبینو: یک مغازه ویران شده است سه سر مثل خربزه های رسیده از هم جدا می شوند یک مرد مجروح و یک نفر اخته شده است همه در دو ساعت فقط دو ساعت تنهات گذاشتم دو ساعت
[ترجمه ترگمان]یک مغازه از بین رفت سه تا سر هم مثل melons رسیده یک مرد زخمی و یکی از آن ها را آخته کرد تا دو ساعت دیگه فقط دو ساعت تو رو تنها گذاشتم دو ساعت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bambino: Now, where the devil is it?
[ترجمه گوگل]بامبینو: حالا شیطان کجاست؟
[ترجمه ترگمان]حالا، شیطان کجاست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bambino : You never knew how to do anything else.
[ترجمه گوگل]بامبینو: شما هرگز نمی دانستید که چگونه کار دیگری انجام دهید
[ترجمه ترگمان]تو هیچ وقت نمیدونی چطوری کار دیگه ای انجام بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Bambino : Swear on our old lady.
[ترجمه گوگل]بامبینو: به پیرزن ما قسم
[ترجمه ترگمان]به زن پیر ما قسم بخور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Bambino : One shop destroyed.
[ترجمه گوگل]بامبینو: یک مغازه ویران شده است
[ترجمه ترگمان]Bambino: یک مغازه ویران شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Just for the record, bimbo comes from Italian, from bambino meaning “little child” or “baby. ”
[ترجمه گوگل]فقط برای ثبت، bimbo از ایتالیایی، از bambino به معنای "کودک" یا "کودک" آمده است ”
[ترجمه ترگمان]فقط برای ضبط، سبک (سبک)از زبان ایتالیایی، از bambino به معنای \"بچه کوچک\" یا \"نوزاد\" می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But its popularity has grown steadily since the early part of this decade, when seedless hybrids like the Pure Heart and the Bambino began competing in the new cute-melon category.
[ترجمه گوگل]اما محبوبیت آن از اوایل این دهه، زمانی که هیبریدهای بدون دانه مانند Pure Heart و Bambino شروع به رقابت در دسته جدید خربزه های ناز کردند، به طور پیوسته افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]اما محبوبیت آن از اوایل این دهه به طور پیوسته افزایش یافته است، زمانی که seedless هیبریدی مانند قلب پاک و Bambino شروع به رقابت در گروه جدید melon کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوزاد (اسم)
grub, babe, baby, newborn, hatchling, bambino, chick

بچه کوچک (اسم)
tot, baby, kid, bambino, tad, little boy

تصویر مسیح در قنداق (اسم)
bambino

انگلیسی به انگلیسی

• child, baby (italian)

پیشنهاد کاربران

بپرس