baluster

/ˈbæləstər//ˈbæləstə/

معنی: ستون نرده، ستون کوچک گچ بری شده
معانی دیگر: هر یک از ستون ها یا میله های عمودی نرده ی پلکان، ستون نرده (از چوب خراطی شده یا گچ یا سنگ)، ستونچه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: balustered (adj.)
• : تعریف: any of a set of closely spaced posts that support a rail, as of a staircase or balcony.

جمله های نمونه

1. The gallery, with fine turned balusters, is in good condition.
[ترجمه گوگل]گالری با نرده های ریز گرد شده در وضعیت خوبی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]گالری، که نرده به خوبی پوشانده شده، وضع خوبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Footplate, baluster and armrest are stair gives a person the most intuitionistic " figure ", they also are the mainest component of stair, matter to us really " body home life " .
[ترجمه گوگل]صفحه پا، نرده و تکیه گاه پله ای هستند که به شخص شهودی ترین "شکل" را می دهند، آنها همچنین اصلی ترین جزء پله ها هستند، برای ما واقعا "زندگی خانه" اهمیت دارند
[ترجمه ترگمان]Footplate، baluster و armrest یکی از most \"اندام\" هستند، آن ها همچنین جز اصلی پله ها هستند، مهم است که واقعا \"زندگی خانگی\" ما را تشکیل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Please do not climb a baluster or depend glass for the sake of your safety!
[ترجمه گوگل]لطفاً به خاطر ایمنی خود از نرده یا شیشه های تکه ای بالا نروید!
[ترجمه ترگمان]لطفا از یک baluster بالا نروید و یا برای خاطر ایمنی خود به شیشه مطمئن شوید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One broken baluster is placed on the pediment like a fractured leg.
[ترجمه گوگل]یک نرده شکسته مانند یک پای شکسته روی پدیمان قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]یکی از baluster شکسته را چون پای شکسته بر پایه ستون نصب کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The next part of building the deck, installing the railing and balusters, is not difficult.
[ترجمه گوگل]قسمت بعدی ساخت عرشه، نصب نرده و نرده، سخت نیست
[ترجمه ترگمان]قسمت بعدی ساختمان، نصب نرده و نرده، دشوار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Features clearly cast in Harvey's foundry include the iron balustrade over the porch and the balusters of the main staircase.
[ترجمه گوگل]ویژگی هایی که به وضوح در ریخته گری هاروی وجود دارد شامل نرده آهنی بالای ایوان و نرده های راه پله اصلی است
[ترجمه ترگمان]ویژگی ها به وضوح در ریخته گری هاروی شامل نرده های آهنی روی تراس و نرده پلکان اصلی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Is a pure wooden architecture consisting of pillars, purlin, and baluster in various sizes and shapes.
[ترجمه گوگل]یک معماری چوبی خالص است که از ستون‌ها، جناغ و نرده در اندازه‌ها و اشکال مختلف تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]این یک معماری چوبی خالص است که شامل ستون ها، purlin و baluster در اندازه ها و اشکال مختلف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Julie uttered a faint cry, blushed like a rose and leaned against the baluster.
[ترجمه گوگل]جولی فریاد ضعیفی زد، مثل گل رز سرخ شد و به نرده تکیه داد
[ترجمه ترگمان]ژلی بنای ناله و زاری گذاشت و سرخ شد و به نرده ستون تکیه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We offers quality staircase and stair parts including tread board, baluster, railing, handrails and specs.
[ترجمه گوگل]ما پله ها و قطعات پله با کیفیت از جمله تخته آج، نرده، نرده، نرده ها و مشخصات را ارائه می دهیم
[ترجمه ترگمان]از پلکان و پله پله، پله پله، نرده، نرده، نرده و عینک و مشخصات را ارایه می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Another kind also is depend on wall body and build, add fully empty baluster, the adornment of its modelling and dado is harmonious and unified can, colour respect does not accept special restriction.
[ترجمه گوگل]نوع دیگر آن نیز وابسته به بدنه و ساخت دیوار است، نرده های کاملا خالی اضافه کنید، زینت مدل سازی و دادو آن قوطی هماهنگ و یکپارچه است، احترام رنگ محدودیت خاصی نمی پذیرد
[ترجمه ترگمان]نوع دیگری نیز به بدنه دیوار و ساخت آن بستگی دارد، baluster کاملا خالی را به هم اضافه می کند، آرایش و آرایش آن هماهنگ و یکپارچه است، احترام رنگی محدودیت خاصی را قبول نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Also can wait for combination with metal, board, use at armrest, baluster and footplate place, rise to reduce the adornment effect with oppressive space.
[ترجمه گوگل]همچنین می توانید منتظر ترکیب با فلز، تخته، استفاده در محل تکیه گاه، نرده و جای پا، افزایش برای کاهش اثر تزئینی با فضای ظالمانه باشید
[ترجمه ترگمان]هم چنین می تواند منتظر ترکیب با فلز، تخته، استفاده در محل armrest، baluster و footplate باشد و باعث کاهش اثر تزیین شده با فضای دلگیر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. By sheet valuation is aimed at stair of high-grade fact wood more, press stair namely all component quote, include general column, large post, columella, baluster, armrest, footplate, expand screw.
[ترجمه گوگل]توسط ورق ارزش گذاری بیشتر در پله از چوب واقعی درجه بالا، پله فشار یعنی تمام اجزای نقل قول، شامل ستون عمومی، پست بزرگ، columella، نرده، تکیه گاه بازو، پایه پا، پیچ گسترش است
[ترجمه ترگمان]با استفاده از برگه ارزشیابی با هدف پلکانی از چوب در درجه بالا، پلکان مطبوعاتی به نام های ستون عمومی، پست بزرگ، columella، baluster، armrest، footplate، پیچ و پیچ استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Abba stretches his hand, of the bed among appeared a iron baluster.
[ترجمه گوگل]ابا دستش را دراز می‌کند، روی تخت در میان نرده‌ای آهنی ظاهر می‌شود
[ترجمه ترگمان]گروه آبا هم دست او را کشید و از رختخواب بیرون آمد و یک ستون نرده آهنی پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Proposal: From the point of now, the combination of wooden banisters, ligneous footplate and metallic baluster is most suffer consumer gay.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد: از نقطه نظر در حال حاضر، ترکیبی از نرده های چوبی، پایه چوبی و نرده فلزی بیشترین آسیب را به مصرف کننده می رساند
[ترجمه ترگمان]طرح پیشنهادی: از این زمان، ترکیبی از نرده های چوبی، ligneous footplate و baluster فلزی بیش ترین آزار و اذیت مصرف کننده را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ستون نرده (اسم)
baluster

ستون کوچک گچ بری شده (اسم)
baluster

تخصصی

[عمران و معماری] ستون نرده - پایه نرده - میله نرده

انگلیسی به انگلیسی

• supporting post of a railing

پیشنهاد کاربران

بپرس