1. I bally well hope he finds the money he owes me.
[ترجمه گوگل]من به خوبی امیدوارم او پولی را که به من بدهکار است پیدا کند
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که اون پولی که به من بدهکاره رو پیدا کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که اون پولی که به من بدهکاره رو پیدا کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She made it sound like bally madness.
[ترجمه گوگل]او آن را شبیه دیوانگی بالکلف کرد
[ترجمه ترگمان]او آن را شبیه یک دیوانه بالی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او آن را شبیه یک دیوانه بالی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Bally Entertainment Corp. is a hotel and casino operator.
[ترجمه گوگل]Bally Entertainment Corp یک اپراتور هتل و کازینو است
[ترجمه ترگمان]شرکت سرگرمی Bally یک هتل و اپراتور کازینو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شرکت سرگرمی Bally یک هتل و اپراتور کازینو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It's a bally nuisance!
[ترجمه گوگل]این یک مزاحم باله است!
[ترجمه ترگمان]این مایه رنجش بالی است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مایه رنجش بالی است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Cliff: Come to Bally Total Fitness!
[ترجمه گوگل]کلیف: به Bally Total Fitness بیایید!
[ترجمه ترگمان](کلیف): بستگی به تناسب اندام کامل دارد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان](کلیف): بستگی به تناسب اندام کامل دارد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. But the hard-headed Dad (an able Gary Lewis), who steadfastly refuses to cross the picket lines, all too quickly caves in to Billy's "bally" dream, turning into a blubbering imbecile in the process.
[ترجمه گوگل]اما پدر سرسخت (یک گری لوئیس توانا)، که قاطعانه از عبور از خطوط پیکت امتناع می کند، خیلی سریع به رویای «باللی» بیلی تسلیم می شود و در این روند به یک احمق ابله تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]اما پدر سرسخت (یک گری لوییس)که به سرعت از خط زنجیر عبور می کند، خیلی زود به خواب بیلی می رود و در حال تبدیل به یک احمق گریه و زاری در این فرآیند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما پدر سرسخت (یک گری لوییس)که به سرعت از خط زنجیر عبور می کند، خیلی زود به خواب بیلی می رود و در حال تبدیل به یک احمق گریه و زاری در این فرآیند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. What a bally ( or blinking ) nuisance.
[ترجمه گوگل]چه مزاحمتی (یا پلک زدنی)
[ترجمه ترگمان]چه چیزی آزار دهنده است (یا پلک زدن)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چه چیزی آزار دهنده است (یا پلک زدن)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I knew that Bally was doing something here in China.
[ترجمه گوگل]می دانستم که بالی در چین در حال انجام کاری است
[ترجمه ترگمان] میدونستم که \"Bally\" داره یه کاری تو چین انجام میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] میدونستم که \"Bally\" داره یه کاری تو چین انجام میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Whose bally fault is that?
10. I'm too bally tired.
11. Haven't had fillet steak on the menu for so long I've forgotten the bally taste.
[ترجمه گوگل]مدت زیادی است که استیک فیله در منو نداشتم طعم بالی را فراموش کرده ام
[ترجمه ترگمان]خیلی وقته که استیک درست نکرده بودم که طعم bally رو از یاد برده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خیلی وقته که استیک درست نکرده بودم که طعم bally رو از یاد برده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Equipment is to be used only under the supervision of bally staff.
[ترجمه گوگل]تجهیزات فقط باید تحت نظارت کارکنان بالی استفاده شوند
[ترجمه ترگمان]تجهیزات تنها تحت نظارت پرسنل bally مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تجهیزات تنها تحت نظارت پرسنل bally مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید