bally

/ˈbæli//ˈbæli/

رجوع شود به: ballyhoo

جمله های نمونه

1. I bally well hope he finds the money he owes me.
[ترجمه گوگل]من به خوبی امیدوارم او پولی را که به من بدهکار است پیدا کند
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که اون پولی که به من بدهکاره رو پیدا کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She made it sound like bally madness.
[ترجمه گوگل]او آن را شبیه دیوانگی بالکلف کرد
[ترجمه ترگمان]او آن را شبیه یک دیوانه بالی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Bally Entertainment Corp. is a hotel and casino operator.
[ترجمه گوگل]Bally Entertainment Corp یک اپراتور هتل و کازینو است
[ترجمه ترگمان]شرکت سرگرمی Bally یک هتل و اپراتور کازینو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's a bally nuisance!
[ترجمه گوگل]این یک مزاحم باله است!
[ترجمه ترگمان]این مایه رنجش بالی است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cliff: Come to Bally Total Fitness!
[ترجمه گوگل]کلیف: به Bally Total Fitness بیایید!
[ترجمه ترگمان](کلیف): بستگی به تناسب اندام کامل دارد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But the hard-headed Dad (an able Gary Lewis), who steadfastly refuses to cross the picket lines, all too quickly caves in to Billy's "bally" dream, turning into a blubbering imbecile in the process.
[ترجمه گوگل]اما پدر سرسخت (یک گری لوئیس توانا)، که قاطعانه از عبور از خطوط پیکت امتناع می کند، خیلی سریع به رویای «باللی» بیلی تسلیم می شود و در این روند به یک احمق ابله تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]اما پدر سرسخت (یک گری لوییس)که به سرعت از خط زنجیر عبور می کند، خیلی زود به خواب بیلی می رود و در حال تبدیل به یک احمق گریه و زاری در این فرآیند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What a bally ( or blinking ) nuisance.
[ترجمه گوگل]چه مزاحمتی (یا پلک زدنی)
[ترجمه ترگمان]چه چیزی آزار دهنده است (یا پلک زدن)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I knew that Bally was doing something here in China.
[ترجمه گوگل]می دانستم که بالی در چین در حال انجام کاری است
[ترجمه ترگمان] میدونستم که \"Bally\" داره یه کاری تو چین انجام میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Whose bally fault is that?
[ترجمه گوگل]تقصیر بالی کیه؟
[ترجمه ترگمان]تقصیر کی بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I'm too bally tired.
[ترجمه گوگل]من خیلی خسته ام
[ترجمه ترگمان]من زیادی خسته شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Haven't had fillet steak on the menu for so long I've forgotten the bally taste.
[ترجمه گوگل]مدت زیادی است که استیک فیله در منو نداشتم طعم بالی را فراموش کرده ام
[ترجمه ترگمان]خیلی وقته که استیک درست نکرده بودم که طعم bally رو از یاد برده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Equipment is to be used only under the supervision of bally staff.
[ترجمه گوگل]تجهیزات فقط باید تحت نظارت کارکنان بالی استفاده شوند
[ترجمه ترگمان]تجهیزات تنها تحت نظارت پرسنل bally مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• damned, mild for bloody (slang)

پیشنهاد کاربران

بپرس