balls

جمله های نمونه

1. balls up
(انگلیس - خودمانی) بد انجام دادن،ناشیانه انجام دادن

2. billiard balls clicked in the next room
در اتاق مجاور گوی های بیلیارد تق تق بهم می خوردند.

3. how did he manage to balls up such a simple job?
چطور از عهده ی کاری بدین سادگی برنیامد؟

4. the boys wadded their paper napkins into small balls
پسرها دستمال کاغذی های خود را مچاله کردند و به صورت گلوله های کوچک در آوردند.

5. She could not stop those balls from rolling round.
[ترجمه گوگل]او نمی توانست جلوی چرخیدن آن توپ ها را بگیرد
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست این توپ ها را از چرخش دور نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Local economists have looked into their crystal balls and seen something rather nasty.
[ترجمه گوگل]اقتصاددانان محلی به توپ های کریستالی خود نگاه کرده اند و چیز نسبتاً بدی دیده اند
[ترجمه ترگمان]اقتصاددانان محلی به گوی های بلورین خود نگاه کرده اند و چیزی نسبتا زننده دیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Signs with three balls hang outside pawnbrokers' shops.
[ترجمه گوگل]تابلوهایی با سه توپ در بیرون مغازه های رهن فروشان آویزان است
[ترجمه ترگمان]علائم با سه توپ آویزان در خارج از مغازه های pawnbrokers آویزان می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What a balls you've made of it!
[ترجمه گوگل]چه توپ هایی از آن ساخته اید!
[ترجمه ترگمان]چه توپی کرده ای!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Trust me to balls up the interview!
[ترجمه گوگل]به من اعتماد کن تا مصاحبه را کامل کنم!
[ترجمه ترگمان]! بهم اعتماد کن که مصاحبه رو خراب کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Rubber balls can be made to bound.
[ترجمه گوگل]گلوله های لاستیکی را می توان به صورت محدود ساخت
[ترجمه ترگمان] bound پلاستیکی ساخته میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tennis balls and oranges are round.
[ترجمه گوگل]توپ های تنیس و پرتقال ها گرد هستند
[ترجمه ترگمان]تنیس و پرتقال گرد آمده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The model is an odd-looking structure of balls and rods.
[ترجمه گوگل]این مدل ساختاری عجیب از توپ ها و میله ها است
[ترجمه ترگمان]این مدل یک ساختار عجیب و غریب از توپ و میله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I didn't have the balls to ask.
[ترجمه گوگل]من توپی برای پرسیدن نداشتم
[ترجمه ترگمان]جرات پرسیدن نداشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hedgehogs are like prickly balls.
[ترجمه گوگل]جوجه تیغی مانند توپ های خاردار است
[ترجمه ترگمان]Hedgehogs مثل تخم های ریزی هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Shape the dough into small balls.
[ترجمه گوگل]خمیر را به شکل گلوله های کوچک در آورید
[ترجمه ترگمان]خمیر را به توپ های کوچک شکل دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (vulgar slang) testes, testicles; courage, boldness; nonsense
see phrasal verb balls up .
if you balls up a task or activity, you do it very badly, making a lot of mistakes or doing it without any skill; an informal expression that some people find offensive.

پیشنهاد کاربران

تخم، خایه
lady’s jewels ( n. ) [note jewel n. ( 1 ) ]
the testicles
fun and frolics n.
also flowers and frolics=the testicle
love grenades ( n. )
the testicles.
مجالس رقص و پایکوبی، جشنی ک در آن ب نیت رقصیدن میروند.
۱. توپ ها
Colorful balls
۲. بیضه - خایه - تخم
Suck my balls
۳. خروج منی - ارضا شدن - cum_ejaculate
Balls deep in pussy
If you have the balls
اگر مصمم هستید، اگر شجاع هستید.
خایه مرد. تخم مرد
تخم ! خایه ! توپ

بپرس