ballot box


صندوق آرا، جعبه ی آرا

جمله های نمونه

1. The people make their wishes known through the ballot box.
[ترجمه گوگل]مردم خواسته های خود را از طریق صندوق های رای اعلام می کنند
[ترجمه ترگمان]مردم آرزوی خود را از طریق صندوق رای به دست می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Martinez expressed confidence of victory at the ballot box.
[ترجمه گوگل]مارتینز از پیروزی در صندوق رای ابراز اطمینان کرد
[ترجمه ترگمان]مارتینز از پیروزی در صندوق رای ابراز اطمینان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The people have expressed their views through the ballot box.
[ترجمه گوگل]مردم نظرات خود را از طریق صندوق های رای بیان کرده اند
[ترجمه ترگمان]مردم دیدگاه های خود را از طریق صندوق رای ابراز کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The voters have expressed their views at the ballot box.
[ترجمه گوگل]رای دهندگان نظرات خود را در پای صندوق های رای بیان کرده اند
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان دیدگاه های خود را در صندوق رای ابراز کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He placed his voting paper in a special ballot box in Middlesbrough town hall.
[ترجمه گوگل]او برگه رای خود را در صندوق مخصوص رای در تالار شهر میدلزبرو گذاشت
[ترجمه ترگمان]او برگه رای خود را در یک صندوق رای ویژه در سالن شهرداری میدلزبورو قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A Government which is not accountable through the ballot box is not a democratic Government.
[ترجمه گوگل]دولتی که از طریق صندوق های رای پاسخگو نباشد، دولت دموکراتیک نیست
[ترجمه ترگمان]دولتی که از طریق صندوق رای جوابگو نیست دولت دموکرات نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Another ballot box was available at the central library.
[ترجمه گوگل]صندوق دیگری در کتابخانه مرکزی موجود بود
[ترجمه ترگمان]یک صندوق رای دیگر در کتابخانه مرکزی در دسترس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. H. . Doing traffic engineering at the ballot box is fools' work.
[ترجمه گوگل]اچ انجام مهندسی ترافیک در پای صندوق های رای کار احمقانه است
[ترجمه ترگمان]H انجام دادن مهندسی ترافیک در صندوق رای یک کار احمقانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They are determined to win power through the ballot box, not by violence.
[ترجمه گوگل]آنها مصمم هستند که قدرت را از طریق صندوق های رای به دست آورند، نه با خشونت
[ترجمه ترگمان]آن ها مصمم هستند که قدرت را از طریق صندوق رای به دست آورند، نه با خشونت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The issue will be decided at the ballot box.
[ترجمه گوگل]این موضوع در صندوق رای تصمیم گیری خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این مساله در صندوق رای تصمیم گیری خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She went to the ballot box touching her hat.
[ترجمه گوگل]با دست زدن به کلاهش به سمت صندوق رای رفت
[ترجمه ترگمان]به جعبه رای رفت و کلاهش را بر سر گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They equally fear losing power through the ballot box.
[ترجمه گوگل]آنها به همان اندازه از از دست دادن قدرت از طریق صندوق های رای می ترسند
[ترجمه ترگمان]آن ها به همان اندازه از دست دادن قدرت از طریق صندوق رای می ترسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Please put your ballots in this ballot box.
[ترجمه گوگل]لطفا برگه های رای خود را در این صندوق قرار دهید
[ترجمه ترگمان]لطفا برگه های رای خود را در این صندوق قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The seal on the ballot box has been tampered with.
[ترجمه گوگل]مهر صندوق رای دستکاری شده است
[ترجمه ترگمان]مهر صندوق آرا دستکاری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The far Right is notching up astonishing ballot box victories across Europe.
[ترجمه گوگل]راست افراطی در سراسر اروپا پیروزی های شگفت انگیزی در صندوق های رای کسب کرده است
[ترجمه ترگمان]دور از آن، پیروزی در صندوق های رای حیرت انگیز در سراسر اروپا به وجود خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] صندوق رأی

انگلیسی به انگلیسی

• voting box, box into which ballot tickets are placed
a ballot box is the box into which ballot papers are put after people have voted.

پیشنهاد کاربران

مثال:
Ballot - box was stolen.
صندوق رای دزدیه شده بود.
صندوق رأی
ballot box ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: صندوق رأی
تعریف: صندوقی مهروموم شده که رأی دهندگان رأی خود را در آن می اندازند

بپرس