ballon

/ˈbælən//ˈbælən/

(رقص باله) پرش آهسته و پرواز مانند در هوا، بالن

جمله های نمونه

1. the ballon went "pop"!
بادکنک ترکید.

2. The festival organisers will give away one free ballon ride a day in a prize draw.
[ترجمه گوگل]برگزارکنندگان جشنواره روزی یک بار بالن سواری رایگان در قرعه کشی جوایز اهدا می کنند
[ترجمه ترگمان]سازمان دهندگان این جشنواره یک سواری مجانی را در یک روز در قرعه کشی دریافت خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Methods: Twenty achalasia of cardia were given ballon dilation.
[ترجمه گوگل]روش کار: به 20 مورد آشالازی کاردیا اتساع بالون داده شد
[ترجمه ترگمان]روش های: بیست achalasia از cardia به ballon dilation داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. First Italian player to have won the prestigious Ballon d Or in Gianni Rivera.
[ترجمه گوگل]اولین بازیکن ایتالیایی که در جیانی ریورا برنده توپ طلا شد
[ترجمه ترگمان]اولین بازیکن ایتالیایی برنده جایزه معتبر d یا در جیانی ریورا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The ballon was riddled with antiaircraft fire and sank burning to the ground.
[ترجمه گوگل]بالون با آتش ضدهوایی پر شد و در حال سوختن به زمین فرو رفت
[ترجمه ترگمان]The ضد حملات هوایی شده بود و در حال سوختن روی زمین افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Methods 30 adult healthy rabbits were divided randomly into two groups. Right iliac artery of all rabbits were injured by ballon denuded-endothelizagion.
[ترجمه گوگل]Methods30 خرگوش بالغ سالم به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند شریان ایلیاک راست همه خرگوش‌ها توسط بالون برهنه-اندوتلیزاژیون آسیب دیدند
[ترجمه ترگمان]روش های ۳۰ خرگوش سالم بالغ به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند artery iliac از همه خرگوش ها به وسیله ballon عاری از آب زخمی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Aim:to observe the effect of the acute myocardial ischemia model of a swine's LAD that be block up from Ballon occlusion by Extraction of Fistular Onion Stalk.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده تأثیر مدل ایسکمی حاد میوکارد از LAD خوکی که با استخراج ساقه پیاز فیستولار از انسداد توپ جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده اثر عمل جراحی قلبی حاد of یک خوک swine که با استخراج of پیاز به انسداد ballon انسداد یافته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Methods: The endothelial cells of abdominal aorta in rabbit was denuded by ballon of PTCA catheter.
[ترجمه گوگل]روش کار: سلول های اندوتلیال آئورت شکمی خرگوش با بالون کاتتر PTCA برهنه شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: سلول های درون پوش of شکمی در خرگوش با ballon catheter PTCA تخلیه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Results: The endothelial cells of abdominal aorta have been denuded by ballon.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: سلول‌های اندوتلیال آئورت شکمی توسط بالون برهنه شدند
[ترجمه ترگمان]نتایج: سلول های درون پوش of شکمی به وسیله ballon تخلیه شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And if you say your other mission is to make progress with the players, I did that too. Michael Owen won the Ballon d'Or when I was Liverpool manager.
[ترجمه گوگل]و اگر می گویید ماموریت دیگر شما پیشرفت با بازیکنان است، من هم این کار را انجام دادم زمانی که من سرمربی لیورپول بودم، مایکل اوون برنده توپ طلا شد
[ترجمه ترگمان]و اگر شما بگویید که ماموریت دیگر شما این است که با بازیکنان پیشرفت کنید، من نیز این کار را کردم وقتی که من مدیر لیورپول بودم، مایکل اوون برنده جایزه \"ballon d\" (when d)شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] بالون - حالتی که حین ریسندگی در نخ ایجاد می شود

انگلیسی به انگلیسی

• grace of movement in a ballet dancer that makes her appear to float

پیشنهاد کاربران

بپرس