ballistic missile

/bəˈlɪstɪkˈmɪsəl//bəˈlɪstɪkˈmɪsaɪl/

معنی: موشک، پرتابه
معانی دیگر: (ارتش) موشک پرتابی (که تا بخشی از مسیر هدایت و رانده می شود ولی هنگام نزدیک شدن به هدف به طور آزاد و تحت تاثیر جاذبه ی زمین فرود می آید)، موشک بالیستیک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a long-range missile that reaches its target by falling freely at extremely high speed along a precalculated trajectory.

جمله های نمونه

1. China regrets the abrogation of the Anti - Ballistic Missile Treaty.
[ترجمه گوگل]چین از لغو معاهده ضد موشک های بالستیک متاسف است
[ترجمه ترگمان]چین از لغو معاهده ضد گلوله موشک متاسف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He served aboard the Trident ballistic missile submarines Alabama and Florida.
[ترجمه گوگل]او در زیردریایی های موشک بالستیک ترایدنت آلاباما و فلوریدا خدمت می کرد
[ترجمه ترگمان]او در مورد زیردریایی های موشکی ballistic در آلاباما و فلوریدا خدمت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We need ballistic missile protection now more than ever for three basic reasons.
[ترجمه گوگل]ما اکنون بیش از هر زمان دیگری به سه دلیل اساسی به حفاظت از موشک های بالستیک نیاز داریم
[ترجمه ترگمان]ما در حال حاضر بیش از همیشه به سه دلیل اصلی به حفاظت از موشک های بالستیک نیاز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Penetration of the ballistic missile in infrared wavebands is achieved mainly by controlling the infrared signatures of its warhead and by implementing infrared jamming to the interceptors.
[ترجمه گوگل]نفوذ موشک بالستیک در باند موج مادون قرمز عمدتاً با کنترل علائم فروسرخ سرجنگی آن و با اعمال پارازیت مادون قرمز به رهگیرها حاصل می شود
[ترجمه ترگمان]نفوذ موشک های بالستیک در wavebands مادون قرمز عمدتا با کنترل امضاهای مادون قرمز کلاهک آن و با پیاده سازی jamming مادون قرمز به the بدست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The images appear to show an intercontinental ballistic missile being moved by train from the capital to a launch pad at Musudan-ri in the north-east of the country.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد این تصاویر یک موشک بالستیک قاره پیما را نشان می دهد که با قطار از پایتخت به سکوی پرتاب در موسودان-ری در شمال شرق کشور منتقل می شود
[ترجمه ترگمان]این تصاویر به نظر می رسد که یک موشک بالیستیک بین قاره ای را نشان می دهد که با قطار از پایتخت به یک سکوی پرتاب در Musudan در شمال شرق کشور حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. China also deploys three intermediate - range ballistic missile ( IRBM ) and medium - range ballistic missile ( MRBM ) categories.
[ترجمه گوگل]چین همچنین سه دسته موشک های بالستیک میان برد (IRBM) و موشک های بالستیک میان برد (MRBM) را مستقر می کند
[ترجمه ترگمان]چین همچنین سه موشک بالستیک برد میانی (IRBM)و موشک های بالستیک برد متوسط (MRBM)را مستقر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The sophisticated ballistic missile defence system is built to thwart any incoming missile from entering the air space of the country.
[ترجمه گوگل]سامانه پیشرفته دفاع موشکی بالستیک برای جلوگیری از ورود هرگونه موشک وارده به حریم هوایی کشور ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]سیستم دفاع موشکی پیشرفته برای خنثی کردن هر گونه موشک ورودی از ورود به فضای هوایی کشور ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. India Wednesday successfully tested a short-range nuclear-capable ballistic missile from a facility in the eastern state of Orissa, a senior Indian Defense Ministry official said.
[ترجمه گوگل]یک مقام ارشد وزارت دفاع هند گفت که هند روز چهارشنبه یک موشک بالستیک با قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای کوتاه‌برد را از تاسیساتی در شرق ایالت اوریسا با موفقیت آزمایش کرد
[ترجمه ترگمان]یک مقام ارشد وزارت دفاع هند گفت که هند در روز چهارشنبه با موفقیت موشک بالستیک کوتاه برد را از تاسیسات در ایالت شرقی of آزمایش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Russians first fielded an intercontinental ballistic missile.
[ترجمه گوگل]روس ها ابتدا یک موشک بالستیک قاره پیما شلیک کردند
[ترجمه ترگمان]روس ها برای اولین بار یک موشک بالستیک قاره پیما را مورد بررسی قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A rapid iteration algorithm adapting to ballistic missile trajectory design is presented.
[ترجمه گوگل]یک الگوریتم تکرار سریع تطبیق با طراحی مسیر موشک بالستیک ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک الگوریتم تکرار سریع برای طراحی مسیر موشک بالستیک مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This article summarizes the change process of guided ballistic missile Scud B in Soviet and its combat use in Gulf War.
[ترجمه گوگل]این مقاله روند تغییر موشک بالستیک هدایت شونده اسکاد بی در شوروی و استفاده رزمی آن در جنگ خلیج فارس را خلاصه می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله فرآیند تغییر موشک بالستیک برد موشک بالستیک هدایت شونده را در زمان شوروی و استفاده از آن در جنگ خلیج فارس خلاصه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. China also deploys three weapons in the intermediate-range ballistic missile (IRBM) and medium-range ballistic missile (MRBM) categories.
[ترجمه گوگل]چین همچنین سه سلاح در دسته موشک های بالستیک میان برد (IRBM) و موشک های بالستیک میان برد (MRBM) مستقر کرده است
[ترجمه ترگمان]چین همچنین سه سلاح را در موشک های بالستیک برد میانی (IRBM)و موشک های بالستیک برد متوسط (MRBM)مستقر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Now, the Pentagon may cast Aegis ships as part of a ballistic missile defense network favored by Cohen.
[ترجمه گوگل]اکنون، پنتاگون ممکن است کشتی های Aegis را به عنوان بخشی از شبکه دفاع موشکی بالستیک مورد علاقه کوهن قرار دهد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، پنتاگون می تواند کشتی های Aegis را به عنوان بخشی از شبکه دفاعی موشک بالستیک مورد علاقه کوهن قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He realized that the Soviets were just as capable of adapting a ballistic missile to carry satellites as he was.
[ترجمه گوگل]او متوجه شد که شوروی به اندازه او قادر به تطبیق یک موشک بالستیک برای حمل ماهواره است
[ترجمه ترگمان]او دریافت که شوروی به اندازه کافی قادر به تطبیق یک موشک بالستیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It was the clearest possible demonstration that they had mastered the problems of the Inter-Continental Ballistic Missile.
[ترجمه گوگل]این واضح ترین نمایش ممکن بود که آنها بر مشکلات موشک بالستیک بین قاره ای تسلط داشتند
[ترجمه ترگمان]این روشن ترین تظاهرات ممکن بود که بر مشکلات of Inter Continental غلبه کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موشک (اسم)
ballistic missile, missile, rocket, projectile

پرتابه (اسم)
shot, ballistic missile, missile, rocket, projectile

انگلیسی به انگلیسی

• missile which travels by the force of gravity
a ballistic missile is one that is guided automatically in the first part of its flight, but which falls freely when it gets near its target.

پیشنهاد کاربران

لانگمن دیکشنری : موشک بالستیک
Example : Iranian ballistic missiles are the best in the Middle East
موشک های بالستیک ایرانی در خاورمیانه بهترین هستند
موشک بالستیک

بپرس