ball point pen

/ˈbɒlˈpɔɪntˈpen//bɔːlpoɪntpen/

قلم خودکار

جمله های نمونه

1. I changed the ink cartridges in my ballpoint pen.
[ترجمه نازی] لوله جوهر خودکار م را عوض کردم
|
[ترجمه مهدیه] کارتریج های جوهر را در قلم توپم عوض کردم.
|
[ترجمه گوگل]کارتریج های جوهر را در خودکارم عوض کردم
[ترجمه ترگمان]با خودکار خودکار مرکب را عوض کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The diary comes complete with a gold-coloured ballpoint pen.
[ترجمه گوگل]دفترچه یادداشت همراه با خودکار طلایی رنگ است
[ترجمه ترگمان]دفتر یادداشت با یک خودکار به رنگ طلایی تکمیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I took a ballpoint pen and punched a hole in the carton.
[ترجمه گوگل]یک خودکار برداشتم و کارتن را سوراخ کردم
[ترجمه ترگمان]یک خودکار برداشتم و یک سوراخ در قوطی خالی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The first was a plastic ballpoint pen.
[ترجمه گوگل]اولی یک خودکار پلاستیکی بود
[ترجمه ترگمان]اولی یک خودکار با خودکار پلاستیکی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The man clicked his ballpoint pen, scribbled three characters in an already scribbled margin, and turned the page.
[ترجمه گوگل]مرد بر خودکار خود کلیک کرد، سه کاراکتر را در حاشیه ای که از قبل خط خورده بود خط زد و صفحه را ورق زد
[ترجمه ترگمان]مرد قلم را بست، سه شخصیت را در خطی که از قبل نوشته شده بود نوشت و صفحه را ورق زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The clerk paused, ballpoint pen midair, and looked up as though she had not heard right.
[ترجمه گوگل]کارمند مکث کرد، با خودکار در هوا، و طوری نگاه کرد که انگار درست نشنیده بود
[ترجمه ترگمان]فروشنده مکث کرد، قلم خودکار در هوا معلق ماند و طوری به بالا نگاه کرد که انگار درست نشنیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Tom: Yes, it's my ballpoint pen.
[ترجمه :]] تام:بله این خودکار مال من است
|
[ترجمه گوگل]تام: بله، این قلم توپ من است
[ترجمه ترگمان]- بله، خودکار من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The red ballpoint pen is yours.
[ترجمه گوگل]خودکار قرمز مال شماست
[ترجمه ترگمان] خودکار قرمز مال توئه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Have you ballpoint pen about you?
[ترجمه گوگل]آیا قلم توپی در مورد خود دارید؟
[ترجمه ترگمان]تو یه خودکار در مورد خودت داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The blue ballpoint pen is mine.
[ترجمه گوگل]خودکار آبی مال من است
[ترجمه ترگمان]قلم با خودکار آبی مال من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I want ballpoint pen. Do you have any good ones?
[ترجمه گوگل]من قلم توپی می خواهم آیا موارد خوبی دارید؟
[ترجمه ترگمان]من یه خودکار می خوام شما بچه های خوبی دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To the propelling pencil there is a matching ballpoint pen with a smooth rotary action.
[ترجمه گوگل]به مداد پیشران یک خودکار منطبق با یک حرکت چرخشی صاف وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برای مداد پیش ران، یک خودکار تطبیقی با یک حرکت گردان صاف وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was only blue ink ( ballpoint pen ) on slightly yellow paper.
[ترجمه گوگل]این فقط جوهر آبی (قلم توپ) روی کاغذ کمی زرد بود
[ترجمه ترگمان]آن فقط مرکب آبی (خودکار با خودکار)بر روی کاغذ زرد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Miss Grant: Whose ballpoint pen is this?
[ترجمه گوگل]خانم گرانت: این خودکار مال کیست؟
[ترجمه ترگمان]خانوم گرنت این خودکار مال کیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You can buy the ballpoint pen anywhere.
[ترجمه گوگل]شما می توانید خودکار را در هر جایی خریداری کنید
[ترجمه ترگمان]می توانید خودکار را در هر جایی بخرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• fountain pen with a small ball bearing instead of a point
pen which has a small rotating metal ball at its point to control the flow of ink

پیشنهاد کاربران

همون خودکار است. اسم جدید براش نسازید : ) )
خودکار امروزی که دررسال ۱۹۳۸ توسط یک روزنامه نگار مجار اختراع شد
خودکار نوک ساچمه ای
خودکار ( با یک توپ ریز در نوکش )
خودکار.
اونی که ما تابه حال خودکار میدونستیم در دوران مدرسه، پِن، قلم است خودکار نیست.
خودکار نوک ساچمه ای یا به زبان عام "خودکار"

بپرس