1. Received ball boy, if satisfied with the girls, they tied in small gifts on the ball Renghui woman, so in love began.
[ترجمه گوگل]دریافت پسر توپ، اگر با دختران راضی، آنها را در هدایای کوچک بر روی توپ زن Renghui گره خورده است، بنابراین در عشق آغاز شد
[ترجمه ترگمان]پسر توپی که اگر از دخترها راضی بود، به خاطر این که عاشق دخترها بود، با هدیه کوچکی که در مجلس رقص بود بسته شدند، عشق شروع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. A ball boy holds a tennis ball as Rafael Nadal plays Thomaz Bellucci during their fourth round match of the French Open May 3
[ترجمه گوگل]یک پسر توپی در حالی که رافائل نادال در بازی دور چهارم مسابقات آزاد فرانسه در 3 می با توماز بلوچی بازی می کند، توپ تنیس را در دست دارد
[ترجمه ترگمان]یک پسر توپ تنیس با بازی رافائل Nadal در دور چهارم بازی تنیس اوپن فرانسه بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Later, he became a ball boy at the city's stadium while Diego Maradona played there.
[ترجمه گوگل]بعداً در استادیوم شهر در حالی که دیگو مارادونا در آنجا بازی می کرد، به یک پسر توپ تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]بعدا او در استادیوم شهر به یک پسر تبدیل شد در حالی که دیگو Maradona در آنجا بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I was a ball boy when he used to play for Paris Saint-Germain.
[ترجمه گوگل]زمانی که او برای پاری سن ژرمن بازی می کرد، یک پسر توپ بودم
[ترجمه ترگمان]من پسر توپی بودم که برای پاریس سن ژرمن بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A ball boy holds an umbrella over Robby Ginepri as he sits between games in his match against Robin Soderling June 2
[ترجمه گوگل]یک پسر توپی در حالی که بین بازی ها در مسابقه مقابل رابین سودرلینگ در 2 ژوئن نشسته است، چتر را روی رابی ژینپری گرفته است
[ترجمه ترگمان]یک پسر توپ در روز ۲ ژوئن در مسابقه خود با رابین Soderling در مسابقه خود با رابین Ginepri یک چتر در دست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We recovered important players, even if the Golden Ball boy was missing.
[ترجمه گوگل]بازیکنان مهمی را بازیابی کردیم، حتی اگر پسر توپ طلا غایب بود
[ترجمه ترگمان]ما بازیکنان مهمی را پیدا کردیم، حتی اگر پسر توپ طلایی گم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Art Anderson can see one event as if he were a ball boy again.
[ترجمه گوگل]آرت اندرسون می تواند یک رویداد را به گونه ای ببیند که انگار دوباره یک پسر توپ شده است
[ترجمه ترگمان](آرت اندرسون)می تواند یک رویداد را ببیند که انگار دوباره یک پسر بچه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He launched his tennis career in 1923 as a ball boy.
[ترجمه گوگل]او حرفه تنیس خود را در سال 1923 به عنوان پسر توپ آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]او حرفه تنیس خود را در سال ۱۹۲۳ به عنوان یک پسر توپ آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. When Steve moved on to play with New England, Zak became a Patriots ball boy.
[ترجمه گوگل]هنگامی که استیو به بازی با نیوانگلند ادامه داد، زک یک پسر توپ پاتریوت شد
[ترجمه ترگمان]زمانی که استیو برای بازی با نیوانگلند به بازی ادامه داد، Zak به یک پسر نوجوان تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Projected on the window of the Ralph Lauren Madison Avenue store is a 67-inch image of items including polo shirts and tennis ball boy or ball girl uniforms.
[ترجمه گوگل]بر روی ویترین فروشگاه رالف لورن مدیسون، تصویری 67 اینچی از اقلامی از جمله پیراهن های چوگان و یونیفرم های توپ تنیس پسرانه یا دختر توپی دیده می شود
[ترجمه ترگمان]در ویترین مغازه رالف لارن مدیسون، یک تصویر ۶۷ اینچی از اقلامی از جمله پیراهن چوگان و لباس توپ تنیس و یا یونیفرم دختران مهمانی دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. But if I win, you have to be a ball boy at my match.
[ترجمه گوگل]اما اگر من برنده شوم، تو باید در مسابقه من پسر توپ باشی
[ترجمه ترگمان]اما اگه من بردم تو باید تو مسابقه من یه پسر توپ باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید