یک اصطلاح عامیانه بریتانیایی است که به درد بیضه اشاره دارد.
همچنین می تواند به صورت استعاری برای توصیف چیزی که بسیار آزاردهنده یا خسته کننده است، استفاده شود.
وضعیتی یا وظیفه ای که به طور خاص آزاردهنده یا دشوار برای مدیریت است.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف: Annoyance, frustration, nuisance, pain in the neck
مثال؛
The long lines at the airport were a real ball ache.
Dealing with the paperwork is such a ball ache.
His constant complaints are a real ball ache for the team.
همچنین می تواند به صورت استعاری برای توصیف چیزی که بسیار آزاردهنده یا خسته کننده است، استفاده شود.
وضعیتی یا وظیفه ای که به طور خاص آزاردهنده یا دشوار برای مدیریت است.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف: Annoyance, frustration, nuisance, pain in the neck
مثال؛