baling


معنی: عدل بندی

جمله های نمونه

1. we spent the afternoon baling hay
بعدازظهر را صرف بسته بسته کردن علف خشک کردیم.

مترادف ها

عدل بندی (اسم)
baling, packing

پیشنهاد کاربران

بپرس