baldric

/ˈbældrɪk//ˈbɔːldrɪk/

معنی: حمایل، بند شمشیر
معانی دیگر: بند شمشیر، حمایل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a belt, often decorated, that is worn over the shoulder and diagonally across the body to carry a sword or bugle.

جمله های نمونه

1. Baldric, hand strings, sandalwood fan can make peace and pleasure physical.
[ترجمه گوگل]بالدریک، رشته های دستی، بادبزن چوب صندل می تواند آرامش و لذت را فیزیکی کند
[ترجمه ترگمان]بادبزن دستی، نوار دستی، بادبزن چوب صندل می تواند آرامش و لذت فیزیکی را ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Facial cosmetics face, hair, costumes, Baldric effective combination of local, have more co-ordinate the overall grasp of modern people for their own needs.
[ترجمه گوگل]لوازم آرایشی صورت، مو، لباس، ترکیب موثر بالدریک از محلی، هماهنگی بیشتری در درک کلی افراد مدرن برای نیازهای خود دارند
[ترجمه ترگمان]صورت آرایش صورت، مو، لباس، ترکیب موثر و موثر افراد محلی، بیشتر درک کلی افراد مدرن را برای نیازهای خود هماهنگ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the article, I chose representative baldric analysis of Artistic Features by its patterns, colors and materials.
[ترجمه گوگل]در مقاله، تجزیه و تحلیل معرف بالدریک ویژگی های هنری را با توجه به الگوها، رنگ ها و مواد آن انتخاب کردم
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، من معرف تحلیل بندی از ویژگی های هنری با الگوها، رنگ ها و مواد آن را انتخاب کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Garland, made, beautiful fragrant baldric, woman scramble to wear to flooding, dysentery.
[ترجمه گوگل]گلدسته، ساخته شده، بالدریک معطر زیبا، تقلای زن برای پوشیدن در برابر سیل، اسهال خونی
[ترجمه ترگمان]گارلند که به بندی بسیار خوش عطر و ظریف درآمده بود، برای پوشیدن to، اسهال خونی، تقلا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tibetan tradition baldric shows a unique Tibetan culture by its exquisite patterns, brilliant and mysterious colors.
[ترجمه گوگل]سنت تبتی بالدریک فرهنگ منحصر به فرد تبتی را با الگوهای نفیس، رنگ های درخشان و مرموز خود نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]سنت Tibetan، فرهنگ تبتی را با الگوهای عالی، رنگ های درخشان و مرموز خود نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Auspicious dragon bliss jade CARDS, modelling concise, carver delicate, pelosi is natural and graceful of natural, is the good, or add the relatives and friends of exquisite jade baldric.
[ترجمه گوگل]فرخنده اژدها سعادت یشم کارت، مدل سازی مختصر، حکاکی ظریف، پلوسی طبیعی و برازنده طبیعی است، خوب است، و یا اضافه کردن بستگان و دوستان از یشم نفیس baldric
[ترجمه ترگمان]Auspicious، کارت های یشم سبز، مدل سازی دقیق، ظریف، ظریف، ظریف و ظریف طبیعی، خوب است و یا فامیل و دوستان به سبک یشم سبز را به خود اضافه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Tibetan religion is an important part of life, These factors have been well reflected in the traditional Tibetan baldric.
[ترجمه گوگل]مذهب تبتی بخش مهمی از زندگی است، این عوامل به خوبی در بالدریک سنتی تبتی منعکس شده است
[ترجمه ترگمان]دین تبتی بخش مهمی از زندگی است، این عوامل به خوبی در بند شلوار سنتی تبت منعکس شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conjoint ergonomics analysis, it discussed the factors influencing infant clothing design, such as fabric, color, style, structure, pattern, baldric and so on.
[ترجمه گوگل]در تجزیه و تحلیل ارگونومی مشترک، عوامل موثر بر طراحی لباس نوزاد، مانند پارچه، رنگ، سبک، ساختار، الگو، بالدریک و غیره مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]در تحلیل مهندسی برگشت پذیری، عوامل موثر بر طراحی پوشاک نوزاد از جمله پارچه، رنگ، سبک، ساختار، الگو، آرایش و غیره مورد بحث و بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But this issue of jade carving unearthed really few, now knew the jade cup, the baldric, the belt buckle, the belt board, the jade hairpin, the royal robes book and so on are very few several kinds.
[ترجمه گوگل]اما این موضوع از کنده کاری یشم واقعاً تعداد کمی را کشف کرد، اکنون فنجان یشم، بالدریک، سگک کمربند، تخته کمربند، گیره موی یشمی، کتاب ردای سلطنتی و غیره را می‌دانستند
[ترجمه ترگمان]اما این مساله را خیلی کم یافته بود، اما حالا آن جام jade، کمربند و سگک کمربند، کمربند ایمنی، آن سنجاق سر، دفترچه ردا، کتاب ردای سلطنتی و غیره و غیره، چند نوع مختلف وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حمایل (اسم)
baldric, gimp, bandoleer, bandolier

بند شمشیر (اسم)
baldric

انگلیسی به انگلیسی

• band or strap worn across the shoulder (to support a sword, trumpet, etc.)

پیشنهاد کاربران

بپرس