balding

/ˈbɒldɪŋ//ˈbɔːldɪŋ/

در حال کچل یا تاس شدن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: losing one's hair; becoming bald.

- The balding actor wore a toup�e in his most recent film.
[ترجمه گوگل] این بازیگر کچل در جدیدترین فیلم خود از یک تیپ استفاده کرد
[ترجمه ترگمان] این هنرپیشه کچل در تازه ترین فیلم خود یک toupe به پا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- His balding scalp got a sunburn on the hiking trip.
[ترجمه گوگل] پوست سر طاس او در سفر پیاده روی دچار آفتاب سوختگی شد
[ترجمه ترگمان] پوست کله کچل او در سفر hiking آفتاب سوختگی شدیدی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a balding man of forty
مرد چهل ساله ی دچار ریزش مو

2. He was already balding at the age of 2
[ترجمه گوگل]او قبلاً در سن 2 سالگی طاسی شده بود
[ترجمه ترگمان]او قبلا در سن ۲ سالگی کچل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He wore a straw hat to keep his balding head from getting sunburned.
[ترجمه گوگل]او یک کلاه حصیری بر سر داشت تا سر طاسش آفتاب سوخته نشود
[ترجمه ترگمان]کلاه حصیری بر سر داشت که سر balding را از آفتاب سوخته شدن دور نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He's in his twenties but already balding.
[ترجمه گوگل]او بیست و چند ساله است اما در حال حاضر کچل شده است
[ترجمه ترگمان]او در بیست سالگی، اما در حال کچل شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If these emotions stirred under the stubbly balding crown, Charlie showed none of them.
[ترجمه گوگل]اگر این احساسات در زیر تاج کچل سرسخت به وجود می آمد، چارلی هیچ یک از آنها را نشان نمی داد
[ترجمه ترگمان]اگر این هیجانات، در زیر تاج سر تاس شان تکان می خوردند، چارلی هیچ کدام از آن ها را نشان نمی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Parker was a career State Department official, tall, balding, with a cautious, academic mien.
[ترجمه گوگل]پارکر یک مقام حرفه ای وزارت امور خارجه، قد بلند، طاس، با شخصیتی محتاط و دانشگاهی بود
[ترجمه ترگمان]پارکر یک مقام وزارت امور خارجه بود که اندامی بلند و طاس داشت و ظاهری محتاط و آکادمیک داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was balding the way a lot of professional football players were balding.
[ترجمه گوگل]او مانند بسیاری از بازیکنان حرفه ای فوتبال کچل می شد
[ترجمه ترگمان]او در حال کچل شدن تعداد زیادی بازیکن حرفه ای فوتبال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Johnny was a show-off - a balding braggart who was later proved to be a liar.
[ترجمه گوگل]جانی یک خودنمایی بود - یک لاف زن طاس که بعدها ثابت شد دروغگو است
[ترجمه ترگمان]جانی a لاف زن بود که بعدها معلوم شد دروغ گو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A balding red-faced man walked down the steps from the doorway.
[ترجمه گوگل]مردی با صورت قرمز طاس از در از پله ها پایین رفت
[ترجمه ترگمان]مرد کچل کچل کچل از پله ها پایین آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A meticulous tinkerer with a balding pate and a white-frosted red beard, he is as stern as a preacher.
[ترجمه گوگل]او یک قلع‌دوست دقیق با دستمال‌های کچل و ریش‌های قرمز مات سفید، به سختی یک واعظ است
[ترجمه ترگمان]زنی با موهای کله تاس و ریش قرمز رنگ و مو قرمزی به اندازه یک واعظ سختگیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He wore washed-out, balding corduroy trousers wrinkled with their own tightness.
[ترجمه گوگل]او شلوار بند ناف شسته و طاس پوشیده بود که با تنگی خود چروک شده بود
[ترجمه ترگمان]شلوار مخمل کبریتی پوشیده بود و شلوار مخمل کبریتی پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Harry the sound man is a pleasant, fifty-year-old balding fellow.
[ترجمه گوگل]هری، مرد خوش صدا، یک فرد طاس پنجاه ساله خوشایند است
[ترجمه ترگمان]هری آن مرد بی روح و پنجاه ساله بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Looking down at the top of Joe's balding pate, Michael listened to the haunting childish voice and could have cried.
[ترجمه گوگل]مایکل با نگاه کردن به بالای رب طاس جو، به صدای آزاردهنده کودکانه گوش داد و می توانست گریه کند
[ترجمه ترگمان]به بالای کله تاس جو نگاه کرد، مایکل به صدای بچگانه haunting گوش می داد و می توانست فریاد بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A balding man with a plump face, his eyes shifted back and forth from his interpreter to the judge.
[ترجمه گوگل]مردی کچل با صورت چاق و چله، چشمانش از مترجمش به سمت قاضی رفت و برگشت
[ترجمه ترگمان]مرد کچل با چهره ای فربه، چشمانش از مترجم خود به طرف قاضی برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• process of shedding hair, process of going bald
shedding hair, losing hair, going bald
someone who is balding is losing their hair.

پیشنهاد کاربران

balding – beginning to lose the hair on one’s head; with some of one’s hair lost
from one’s head
* Jake is balding, while his twin brother has a full head of hair.

بپرس