balancer

/ˈbælənsər//ˈbælənsə/

معنی: اکروبات، متعادل کننده، برابر کننده، ترازودار
معانی دیگر: (انسان یا چیزی که موازنه ایجاد می کند) ترازگر، هم سنگ ساز، آکروبات

جمله های نمونه

1. We will apply this product on the spring balancer.
[ترجمه گوگل]این محصول را روی بالانس فنری اعمال می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما از این محصول در فصل بهار استفاده خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When the client sends data, the load balancer pushes that same data to the destination server.
[ترجمه گوگل]هنگامی که مشتری داده ها را ارسال می کند، متعادل کننده بار همان داده ها را به سرور مقصد می فرستد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که کلاینت داده ها را ارسال می کند، balancer بار همان داده را به کارگزار مقصد ارسال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. SICAM SBM 440 Computerized Wheel Balancer is well designed, easy to operate and powerful.
[ترجمه گوگل]بالانس چرخ کامپیوتری SICAM SBM 440 به خوبی طراحی شده است، کارکرد آن آسان و قدرتمند است
[ترجمه ترگمان]SICAM SBM ۴۴۰ چرخ Wheel به خوبی طراحی شده است، کار کردن و قدرتمند کردن آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Spring Balancer is a tool for cranes.
[ترجمه گوگل]بالانس فنری ابزاری برای جرثقیل ها است
[ترجمه ترگمان]بهار balancer ابزاری برای جرثقیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Reconfigure the load balancer if necessary.
[ترجمه گوگل]در صورت لزوم بار متعادل کننده را دوباره پیکربندی کنید
[ترجمه ترگمان]اگر لازم باشد، balancer را پر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The load balancer uses this information to dispatch requests to the proper server subset.
[ترجمه گوگل]متعادل کننده بار از این اطلاعات برای ارسال درخواست ها به زیر مجموعه سرور مناسب استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]balancer بار از این اطلاعات برای ارسال درخواست به زیر مجموعه کارگزار مناسب استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Computerized Wheel Balancer is well designed, easy to operate and powerful.
[ترجمه گوگل]بالانس چرخ کامپیوتری به خوبی طراحی شده است، کارکرد آن آسان و قدرتمند است
[ترجمه ترگمان]Computerized چرخ balancer به خوبی طراحی شده است، کار کردن و قدرتمند کردن آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When configured properly, a load balancer can provide users with a seamless failover experience.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک بار متعادل کننده به درستی پیکربندی شود، می تواند یک تجربه شکست بدون درز را برای کاربران فراهم کند
[ترجمه ترگمان]وقتی که به درستی کانفیگور شده باشد، a بار می تواند با یک تجربه failover بدون درز، کاربران را تامین نماید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Manual Static Fan Blade Balancer with Air Actuated Tooling.
[ترجمه گوگل]متعادل کننده تیغه فن استاتیک دستی با ابزار فعال هوا
[ترجمه ترگمان]Fan ایستا با استفاده از Air Air actuated Tooling
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Those options allow the load balancer to forward requests to a random or the least-busy server node, because every server node has the same session-state information.
[ترجمه گوگل]این گزینه‌ها به متعادل‌کننده بار اجازه می‌دهند تا درخواست‌ها را به یک گره سرور تصادفی یا کم‌مشغله ارسال کند، زیرا هر گره سرور اطلاعات وضعیت جلسه یکسانی دارد
[ترجمه ترگمان]این گزینه ها اجازه می دهد تا بار balancer به یک نود سرور شلوغ یا حداقل مشغول شود، زیرا هر نود سرور اطلاعات مربوط به یک جلسه را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Newly developed semi automatic grinding wheel balancer for precise grinder detects unbalance phase sensitive detection technique.
[ترجمه گوگل]بالانس چرخ نیمه اتوماتیک جدید توسعه یافته برای آسیاب دقیق تکنیک تشخیص حساس فاز عدم تعادل را تشخیص می دهد
[ترجمه ترگمان]wheel اتوماتیک semi که به تازگی طراحی شده اند برای ردیابی دقیق تکنیک تشخیص حساس فاز، طراحی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In this scenario, at the load balancer, any Lotus iNotes-related request can be handed off to any server in the cluster.
[ترجمه گوگل]در این سناریو، در متعادل کننده بار، هر درخواست مربوط به Lotus iNotes را می توان به هر سروری در خوشه تحویل داد
[ترجمه ترگمان]در این سناریو، در بار load، هر درخواست مربوط به لوتوس Lotus می تواند به هر سرور در خوشه تحویل داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. SILVER 442 Computerized Wheel Balancer is well designed, easy to operate and powerful.
[ترجمه گوگل]بالانس چرخ کامپیوتری SILVER 442 به خوبی طراحی شده، کارکرد آن آسان و قدرتمند است
[ترجمه ترگمان]نقره ای ۴۴۲ Computerized چرخ زنجیری خوب طراحی شده است، کار کردن و قدرتمند کردن آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اکروبات (اسم)
acrobat, balancer

متعادل کننده (اسم)
balancer, stabilizer

برابر کننده (اسم)
balancer, equalizer, leveler, leveller

ترازودار (اسم)
balancer

تخصصی

[نساجی] متعادل کننده - لنگه بار - عدل

انگلیسی به انگلیسی

• one that balances; acrobat, ropedancer; halter, rudimentary hind wings of flies and other dipterous insects (biology)

پیشنهاد کاربران

balancer ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: توازن بخش
تعریف: کشوری بانفوذ یا قدرتمند که در یک وضعیت نامتعادل برای برقراری موازنۀ قدرت به سود کشور یا ائتلاف ضعیف تر وارد عمل می شود
موازنه گر

بپرس