مسابقه آشپزی یا پختن چیزی
She won The Great British Bake Off, a TV competition.
"My grandma won the annual pie bake - off at the county fair. " ( مادربزرگم تو مسابقه پای پزی سالانه نمایشگاه شهرستانی برنده شد. )
... [مشاهده متن کامل]
"Are you going to enter the cupcake bake - off next month?" ( ماه بعد می خوای تو رقابت کاپ کیک پزی شرکت کنی؟ )
"That new show is basically a professional pastry bake - off. " ( اون برنامه جدید اساساً یک مسابقه پخت و پز شیرینی های حرفه ایه. )
"My grandma won the annual pie bake - off at the county fair. " ( مادربزرگم تو مسابقه پای پزی سالانه نمایشگاه شهرستانی برنده شد. )
... [مشاهده متن کامل]
"Are you going to enter the cupcake bake - off next month?" ( ماه بعد می خوای تو رقابت کاپ کیک پزی شرکت کنی؟ )
"That new show is basically a professional pastry bake - off. " ( اون برنامه جدید اساساً یک مسابقه پخت و پز شیرینی های حرفه ایه. )
👈مترادف: Baking competition, bake contest
👇مثال؛
The annual bake - off at the community center attracts bakers of all ages.
She won first place in the bake - off with her delicious chocolate cake.
They organized a bake - off to raise funds for the local charity.
👇مثال؛
۱ - مسابقه آشپزی
به عنوان نمونه :
۲ - رقابت بین دو یا چند شرکت برای گرفتن یک قرارداد کاری
... [مشاهده متن کامل]
به عنوان نمونه :