baited

جمله های نمونه

1. people formerly baited chained bears for sport
در گذشته مردم برای سرگرمی،سگ ها را به جان خرس های زنجیر شده می انداختند.

انگلیسی به انگلیسی

• lured, enticed; badgered, bothered, teased

پیشنهاد کاربران

بپرس