bail out

/ˈbeɪlˈaʊt//beɪlaʊt/

(حقوق) ضمانت نامه، نامه ای که بنابر آن زندانی به قید کفالت آزاد می شود، ضامن کسی شدن، با قید ضمانت آزاد کردن، از تنگنا نجات دادن، به قید کفیل ازاد کردن و شدن، با پاراشوت ازهواپیما پریدن، (حقوق) دادن ضمانت (برای آزادی مشروط زندانی)، کفالت، نجات بخشی (از تنگنا)، معاضدت، همیاری، کمک مالی دولت (مثلا به شرکتی که در حال ورشکستگی است)

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (informal) to jump from an airplane with a parachute.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a giving of support to someone in trouble.

(2) تعریف: the act of parachuting out of an airplane to escape an impending disaster.

(3) تعریف: a providing of financial aid, usu. by a government to a failing company or institution.

جمله های نمونه

1. The crew just had time to bail out.
[ترجمه گوگل]خدمه فقط وقت داشتند تا نجات بدهند
[ترجمه ترگمان] اونا فقط وقت داشتند که برن بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The government can't bail out every unprofitable state enterprise.
[ترجمه سعید پارساپور] دولت نمی تواند عهده دار تمامی شرکتهای دولتی زیانده باشد
|
[ترجمه گوگل]دولت نمی تواند هر بنگاه دولتی زیان ده را نجات دهد
[ترجمه ترگمان]دولت نمی تواند هر گونه شرکت دولتی unprofitable را به قید وثیقه آزاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Some local businesses have offered to bail out the museum.
[ترجمه سعید پارساپور] تعدادی از تجارتهای محلی پیشنهاد داده اند که متکفل موزه باشند
|
[ترجمه م] تعدادی ازکسب وکارهای محلی پیشنهاد کمم به موزه را داده اند
|
[ترجمه گوگل]برخی از مشاغل محلی پیشنهاد داده اند که موزه را نجات دهند
[ترجمه ترگمان]برخی از تجار محلی پیشنهاد کرده اند که موزه را به قید وثیقه آزاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The bank helped to bail out the struggling company.
[ترجمه سعید پارساپور] بانک برای نجات شرکت دچار مشکل تلاش نمود
|
[ترجمه گوگل]بانک به نجات شرکت در حال مبارزه کمک کرد
[ترجمه ترگمان]بانک به نجات شرکت در حال تقلا کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Reid was forced to bail out of the crippled aircraft.
[ترجمه سعید پارساپور] رید ناچار بود از هواپیمای دچار نقص فنی شده خارج شود
|
[ترجمه گوگل]رید مجبور شد از هواپیمای فلج شده نجات یابد
[ترجمه ترگمان]رید مجبور شد از هواپیمای معلول نجات یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The boat will sink unless we bail out.
[ترجمه سعید پارساپور] قایق غرق میشه مگر اینکه ما خارج شیم.
|
[ترجمه گوگل]قایق غرق خواهد شد مگر اینکه نجات دهیم
[ترجمه ترگمان]قایق غرق می شه مگر اینکه با وثیقه آزاد بشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The eleven crew members managed to bail out, but by the time rescuers arrived, one had died.
[ترجمه سعید پارساپور] 11 نفر از خدمه توانستند نجات یابند اما زمانیکه امداد رسانها رسیدند یک نفر جانسپرده بود
|
[ترجمه گوگل]یازده خدمه موفق شدند نجات پیدا کنند، اما تا رسیدن امدادگران، یکی جان باخت
[ترجمه ترگمان]یازده نفر خدمه توانستند به قید وثیقه آزاد شوند، اما زمانی که امدادرسانان رسیدند، یک نفر کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I know some guys who bail out after the first sign of difficulty and easily slip into a new relationship.
[ترجمه سعید پارساپور] من افرادی را میشناسم که بمحض اولین نشانه ای از مشکل ترک رابطه نموده و براحتی به رابطه ای جدید متمایل میشوند
|
[ترجمه گوگل]من چند پسر را می شناسم که پس از اولین نشانه دشواری نجات پیدا می کنند و به راحتی وارد یک رابطه جدید می شوند
[ترجمه ترگمان]من کسانی را می شناسم که پس از اولین نشانه مشکل و به آسانی به یک رابطه جدید دچار می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The party has had to bail out its merchandising section, Ecotrade, from party funds, whilst running at a loss.
[ترجمه سعید پارساپور] حزب ناگزیر بود وابستگی بخش تجاری خود"Ecotrade" ، که فعالیتش با زیان همراه بود ، را از منابع مالی خویش جدا نماید .
|
[ترجمه گوگل]حزب مجبور است بخش تجاری خود، Ecotrade را از بودجه حزب نجات دهد، در حالی که با ضرر کار می کند
[ترجمه ترگمان]این حزب باید بخش تجاری خود، Ecotrade، را از وجوه حزب به قید وثیقه آزاد کند، در حالی که در حال فرار از دست دادن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Their will be no "moral hazard" from this bail out because the austerity program being forced on the Greeks and others will be no picnic.
[ترجمه سعید پارساپور] هیچگونه تهدید اخلاقی در قبال برنامه ریاضت اقتصادی که بر یونان قرار است تحمیل شود وجود نخواهد داشت و برای سایرین نیز قرار نیست زنگ تفریحی در کار باشد.
|
[ترجمه گوگل]آنها از این نجات هیچ "خطر اخلاقی" نخواهند داشت، زیرا برنامه ریاضتی که بر یونانیان و دیگران تحمیل می شود، پیک نیک نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]آن ها هیچ گونه \"خطر اخلاقی\" از این قید وثیقه ندارند، زیرا برنامه ریاضت اقتصادی که بر یونان تحمیل شده است و دیگران به عنوان پیک نیک شرکت نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For better or worse, the authorities have to bail out their financial systems with taxpayer money.
[ترجمه سعید پارساپور] چه خوب یابد، مسئولین میبایست سیستم مالی خویش را از وابستگی به منابع مالیات دهندگان رهائی دهند.
|
[ترجمه گوگل]خوب یا بد، مقامات باید سیستم های مالی خود را با پول مالیات دهندگان نجات دهند
[ترجمه ترگمان]برای بهتر یا بدتر، مسئولین باید سیستم های مالی خود را با پول مالیات دهندگان به قید وثیقه آزاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He desperately needed cash to bail out the ailing restaurant.
[ترجمه گوگل]او برای نجات رستوران بیمار به شدت به پول نقد نیاز داشت
[ترجمه ترگمان]او به شدت به پول نقد نیاز داشت تا رستوران بیمار را به قید وثیقه آزاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Now, the taxpaying public is being asked to bail out these same financial firms.
[ترجمه سعید پارساپور] اکنون از منابع مالیات دهنده بخش عمومی خواسته میشود که، از این موسسات مالی مشابه خارج شوند .
|
[ترجمه گوگل]اکنون از مردم مالیات دهندگان خواسته می شود تا همین شرکت های مالی را نجات دهند
[ترجمه ترگمان]اکنون، از مردم taxpaying خواسته می شود که این شرکت های مالی را به قید وثیقه آزاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As the government uses fiscal resources to bail out Fannie and Freddie, taxpayers may deem it necessary to save for future contingencies, affecting consumption.
[ترجمه سعید پارساپور] همانطور که دولت منابع مالی خویش را صرف نجات موسسات "Fannie" و "Freddie" مینماید، مالیات دهندگان هم ممکن است ملاحظات صرفه جوئی در مصارف را لازم تلقی نمایند.
|
[ترجمه گوگل]از آنجایی که دولت از منابع مالی برای نجات فانی و فردی استفاده می کند، مالیات دهندگان ممکن است لازم بدانند که برای موارد احتمالی آینده که بر مصرف تأثیر می گذارد، پس انداز کنند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که دولت از منابع مالی برای نجات Fannie و فردی استفاده می کند، مالیات دهندگان ممکن است آن را برای صرفه جویی در احتمالات آینده، موثر بر مصرف، ضروری بدانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The plane's engine failed and the pilot was forced to bail out.
[ترجمه سعید پارساپور] موتور هواپیما از کار افتاد و خلبان مجبور به ترک هواپیما شد.
|
[ترجمه زهرا محسنی] موتور هواپیما از کار افتاد و خلبان مجبور شد با چتر نجات بیرون بپرد
|
[ترجمه گوگل]موتور هواپیما از کار افتاد و خلبان مجبور به نجات شد
[ترجمه ترگمان]موتور هواپیما شکست خورد و خلبان مجبور شد به قید وثیقه آزاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The government crafted the bailout scheme with little public discussion and without determining who was responsible for the losses.
[ترجمه گوگل]دولت طرح نجات را با بحث عمومی اندک و بدون تعیین اینکه چه کسی مسئول خسارات است طراحی کرد
[ترجمه ترگمان]دولت طرح نجات را با بحث عمومی کم و بدون تعیین اینکه چه کسی مسئول خسارات است، طرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The resulting bailout will ultimately cost taxpayers hundreds of billions of dollars.
[ترجمه گوگل]این کمک مالی در نهایت صدها میلیارد دلار برای مالیات دهندگان هزینه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]این کمک مالی در نهایت منجر به هزینه کردن صدها میلیارد دلار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. At least " bailout " is a better phrase than " handout " which was also being tossed around.
[ترجمه گوگل]حداقل "کمک مالی" عبارت بهتری از "دستورالعمل" است که آن هم دور و بر آن پرتاب می شد
[ترجمه ترگمان]حداقل \"نجات نجات\" عبارت بهتری از \"بروشور\" است که به اطراف پرتاب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Irish Enterprise Minister Batt O'Keeffe said a bailout has not been discussed and rejected the assertion that there is a "crisis. "
[ترجمه گوگل]بت اوکیف، وزیر شرکت ایرلند، گفت که در مورد کمک مالی بحث نشده است و این ادعا را رد کرد که "بحران" وجود دارد
[ترجمه ترگمان]Batt ا Keeffe، وزیر سرمایه گذاری ایرلندی، گفت که یک طرح نجات مورد بحث قرار نگرفته است و این ادعا را رد کرده است که \"بحران\" وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. As Congress moves to consider the largest financial bailout in our nation's history I want you to know that I will be voting NO on this boondoggle .
[ترجمه گوگل]همانطور که کنگره در حال بررسی بزرگترین کمک مالی در تاریخ کشور ما است، می‌خواهم بدانید که من به این غارت رای منفی خواهم داد
[ترجمه ترگمان]همانطور که کنگره برای رسیدگی به بزرگ ترین کمک مالی مالی در تاریخ کشورمان تلاش می کند، می خواهم بدانید که من بر روی این boondoggle رای خواهم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. While a Portuguese bailout would be manageable, assistance for its neighbor Spain would sorely test EU resources and raise deeper questions about the integrity of the single currency bloc.
[ترجمه گوگل]در حالی که کمک مالی پرتغال قابل مدیریت خواهد بود، کمک به همسایه اش اسپانیا به شدت منابع اتحادیه اروپا را آزمایش می کند و سوالات عمیق تری در مورد یکپارچگی بلوک واحد پولی واحد ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]در حالی که یک کمک مالی پرتغالی ها قابل کنترل است، کمک به همسایه اش اسپانیا به شدت منابع اتحادیه اروپا را مورد آزمایش قرار می دهد و پرسش های عمیق تری در مورد تمامیت بلوک واحد پول مطرح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. A bailout of GSE bondholders would beperhaps the greatest taxpayer rip-off in American history.
[ترجمه گوگل]کمک مالی به دارندگان اوراق قرضه GSE شاید بزرگ‌ترین شکست مالیات‌دهندگان در تاریخ آمریکا باشد
[ترجمه ترگمان]یکی از نجات صاحبان سهام GSE، بزرگ ترین سهم مالیات دهندگان را در تاریخ آمریکا به خطر می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Sachsen LB and IKB was a bailout of twenty-six billion Euros and that's a huge scandal in Europe, which is still unfolding, and it derives from the U. S. Subprime crisis.
[ترجمه گوگل]Sachsen LB و IKB کمک مالی بیست و شش میلیارد یورویی بودند و این یک رسوایی بزرگ در اروپا است که هنوز در حال آشکار شدن است و از بحران ساب پرایم ایالات متحده ناشی می شود
[ترجمه ترگمان]Sachsen نهاد و IKB یک طرح نجات بیست و شش میلیارد یورو است و این یک رسوایی بزرگ در اروپا است که هنوز در حال باز شدن است و از U اس بحران subprime
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. When Congress passed the $ 700 billion bailout, the whole idea was to buy failed mortgage assets.
[ترجمه گوگل]وقتی کنگره برنامه نجات ۷۰۰ میلیارد دلاری را تصویب کرد، کل ایده خرید دارایی های وام مسکن شکست خورده بود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که کنگره از ۷۰۰ میلیارد دلار کمک مالی کرد، کل ایده خرید اموال رهنی ناموفق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. A sovereign bailout should provide breathing space to perform a radical restructuring. But a fire sale of Irish banking assets is not the only way to cut the banks down to size.
[ترجمه گوگل]یک کمک مالی مستقل باید فضای تنفسی برای انجام یک بازسازی بنیادی فراهم کند اما فروش آتش دارایی های بانکی ایرلند تنها راه کاهش اندازه بانک ها نیست
[ترجمه ترگمان]یک طرح نجات اقتصادی باید فضای تنفس را برای انجام بازسازی اساسی فراهم کند اما فروش آتش سوزی دارایی های بانکی ایرلندی تنها راه کاهش اندازه بانک ها نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. The bailout bill is a classic example of expediency over effectiveness.
[ترجمه گوگل]لایحه نجات یک نمونه کلاسیک از مصلحت بر اثربخشی است
[ترجمه ترگمان]لایحه نجات یک نمونه کلاسیک از مصلحت در مورد اثربخشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. The Clinton administration last winter assembled the $50 billion emergency bailout package to ease a financial crisis in Mexico.
[ترجمه گوگل]دولت کلینتون زمستان گذشته بسته کمک اضطراری 50 میلیارد دلاری را برای کاهش بحران مالی در مکزیک جمع آوری کرد
[ترجمه ترگمان]دولت کلینتون در زمستان گذشته بسته نجات ۵۰ میلیارد دلاری را برای کاهش بحران مالی در مکزیک جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Three years of huge losses forced the bank to seek a government bailout.
[ترجمه گوگل]سه سال زیان هنگفت بانک را مجبور کرد به دنبال کمک مالی دولتی باشد
[ترجمه ترگمان]سه سال ضرر و زیان عظیم بانک را مجبور کرد که به دنبال یک بسته نجات دولتی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. The government helped resolve that struggle by pledging to use taxpayers' money to contribute to a bailout.
[ترجمه گوگل]دولت با متعهد شدن به استفاده از پول مالیات دهندگان برای کمک به کمک مالی به حل این مشکل کمک کرد
[ترجمه ترگمان]دولت به حل این تلاش کمک کرد و قول داد از پول مالیات دهندگان برای کمک به کمک مالی استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. The newly appointed finance minister, Wataru Kubo, is expected to deflect opposition criticism over the housing lender bailout.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود وزیر دارایی تازه منصوب شده، واتارو کوبو، انتقادات مخالفان را در مورد کمک مالی وام دهندگان مسکن منحرف کند
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که Wataru kubo، وزیر دارایی جدید که به تازگی منصوب شده است، انتقادات اپوزیسیون را نسبت به طرح نجات وام دهندگان منحرف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] نجات سرمایه

انگلیسی به انگلیسی

• parachute from an airplane; rescue from distress (esp. financial distress); free a person from jail by pledging a sum of money; abandon or escape a situation (slang)
escape attempt; escape from damaged aircraft

پیشنهاد کاربران

Bail out of
میتواند از زیر کاری شانه خالی کردن باشد، مانند:
Bail out of a marriage
از زیر بار ازدواج شانه خالی کردن و جداشدن
به صورت یه اصطلاح به معنی از زیر کاری در رفتن هم میشه. معمولا وقتی که نمی خوایم شکست رو تجربه کنیم.
نجات از بیرون ( اقتصاد و بانکداری )
Please bail me out : لطفا وثیقه بذار که منو آزاد کنی
کسی را از مخمصه نجات دادن
رهایی ، نجات از یک وضعیت اضطراری
( بیشتر و در متن های هوانوردی آمریکایی ، مانند رهایی خلبان هواپیمای جنگنده در استفاده از صندلی پرتابی )
Definitions 🔶
To secure the release of an arrested person by providing bail money
با قید ضمانت یا وثیقه کسی را آزاد کردن
To remove water from a boat
بیرون آوردن آب از یک قایق
To rescue, especially financially
...
[مشاهده متن کامل]

e. g. Once again, the industry got itself in trouble and government had to bail it out.
نجات دادن ، مخصوصاً از نظر مالی
To exit an aircraft while in flight
خروج از هواپیما در حین پرواز
To leave ( or not attend at all ) a place or a situation, especially quickly or when the situation has become undesirable
e. g. I'm going to bail out of class today
ترک کردن ( یا اصلاً حضور نداشتن ) در مکان یا موقعیتی، به ویژه به سرعت یا زمانی که وضعیت نامطلوب شده است
To sell all or part of one's holdings in stocks, real estate, a business, etc
e. g. I'm going to bail out of stocks and buy gold instead
برای فروش تمام یا بخشی از دارایی خود در سهام، املاک، یک تجارت و غیره
To make a unscheduled voluntary termination of an underwater dive, usually implying the use of an alternative breathing gas supply

1 -
Bailout
اسم
طرح نجات مالی یک اصطلاح محاوره ای برای دادن وام به یک شرکت یا کشور که با گرفتاری مالی جدی یا ورشکستگی مواجه شده است، می باشد. همچنین این اصطلاح ممکن است برای اجازه دادن به یک نهاد در حال ورشکسته شدن که بدون پخش سرایت مالی ورشکسته شود، استفاده می شود. یک طرح نجات مالی می تواند از یک فرایند عدم توانایی پرداخت دیون جلوگیری کند.
...
[مشاهده متن کامل]

2 -
bail sb out
to pay money to a court to allow a person who has been accused of a crime to remain free until a trial
پرداخت پول به دادگاه برای اجازه دادن به فردی که متهم به جرمی است تا زمان محاکمه آزاد بماند
3 -
bail sb/sth out
( UK also bale sb/sth out )
to help a person or organization that is in financial difficulty
کمک کردن به شخص یا سازمانی که در مشکلات مالی است
Taxpayers are being asked to pay billions of dollars to bail out failing banks and other companies.
We think the borrowers should be bailed out and not the loan companies.
She keeps running up huge debts and asking friends to bail her out.
4 -
to jump out of an aircraft with a parachute, esp. because the aircraft is about to have an accident
بیرون پریدن از هواپیما با چتر نجات، به ویژه، وقتی هواپیما در آستانه سانحه است
The pilot barely had time to bail out.
The plane's engine failed and the pilot was forced to bail out.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/bailout
نجات مالی
خروج فوری ( در کامپیوتر )
عقب کشیدن، صرف نظر کردن،
به داد ( کسی یا چیزی ) رسیدن
bail out ( اقتصاد )
واژه مصوب: نجات مالی
تعریف: حمایت مالی اضطراری از کشور یا شرکتی که با مشکلات مالی جدی یا ورشکستگی روبه رو است، برای سر پا نگه داشتن آن |||متـ . نجات
جا زدن
از تنگنا نجات دادن
A: You put up a false front for her
تو خودت رو جور دیگه ای واسش نشون/جلوه دادی
B: Right. I had to, because the poor girl was wrecked
I mean, what was I gonna do? I was trying to bail her out
تلاش داشتم تا از تنگنا خارج ش کنم
[اقتصاد]
کمک مالی
قرار التزام، قرار وثیقه، قید التزام، وثیقه، ضمانت
قرار التزام، قید التزام، قرار وثیقه
نجات سرمایه
آب بیرون ریختن ( از قایق )
He had to stop rowing to bail water out of the boat.
The boat will sink unless we bail out.
We faced the dilemma of being drenched in the downpour while we covered our boat or having to bail the water out of the boat after the rain had ceased.
پشتیبانی مالی کردن به منظور جلوگیری از شکست و ضرر مالی
پشتیبانی مالی کردن به منظور نجات از شکست یا ورشکستگی
پشتوانه قرار دادن ، رهانیدن، پذیرش بار مسئولیت ، تضمین نمودن ، موجبات آزادی فراهم نمودن،
فلنگ رو بستن

از مخمصه نجات دادن ، رهانیدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس