baht

/ˈbɑːt//ˈbɑːt/

بات (واحد پول کشور تایلند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: baht, bahts
• : تعریف: the chief monetary unit of Thailand, equaling one hundred satang.

جمله های نمونه

1. The average factory wage is 40-70 baht a day.
[ترجمه گوگل]متوسط ​​دستمزد کارخانه 40-70 بات در روز است
[ترجمه ترگمان]متوسط دست مزد کارخانه ۴۰ تا ۷۰ بات در روز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Other Asian currencies such as the Thai baht and the South Korean won are also undervalued.
[ترجمه گوگل]سایر ارزهای آسیایی مانند بات تایلند و وون کره جنوبی نیز ارزش کمتری دارند
[ترجمه ترگمان]سایر ارزه ای آسیایی مانند baht تایلند و کره جنوبی نیز ارزش چندانی ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The baht hit a nine - year high in December.
[ترجمه گوگل]بات در دسامبر به بالاترین سطح 9 ساله خود رسید
[ترجمه ترگمان]این فیلم در ماه دسامبر به مدت نه سال به طول خواهد انجامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Flows into the Korean won, Thai baht and Singapore dollar became a proxy for China.
[ترجمه گوگل]جریان به وون کره، بات تایلند و دلار سنگاپور به عنوان نماینده چین تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]Flows کره ای برنده شد، تایلند و سنگاپور یک نماینده برای چین شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For one million baht, you have to be shared.
[ترجمه گوگل]برای یک میلیون بات، شما باید به اشتراک گذاشته شوید
[ترجمه ترگمان]برای یک میلیون بات، باید به اشتراک گذاشته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. NARRATOR: The baht came under relentless market pressure.
[ترجمه گوگل]راوی: بات تحت فشار بی امان بازار قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]بهتون فشار وارد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Can you change US $ 100 into Baht because my next stop is Bangkok.
[ترجمه گوگل]آیا می توانید 100 دلار آمریکا را به بات تبدیل کنید زیرا ایستگاه بعدی من بانکوک است
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید ۱۰۰ دلار آمریکا را به Baht تغییر دهید زیرا توقف بعدی من بانگوک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. NARRATOR: Thailand's currency, known as the baht, was pegged to the dollar.
[ترجمه گوگل]راوی: واحد پول تایلند، که به بات معروف است، با دلار مرتبط بود
[ترجمه ترگمان]پول \"تایلند\"، به اسم \"baht\" هم به حساب اون دلار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When they last traded on Friday, Finance One shares were 161 baht.
[ترجمه گوگل]آخرین باری که آنها در روز جمعه معامله شدند، سهام فایننس وان 161 بات بود
[ترجمه ترگمان]زمانی که آن ها در روز جمعه تجارت کردند، یک سهم به اندازه ۱۶۱ بات قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Property Perfect, another specialist in residences for the middle class, rose baht to 15
[ترجمه گوگل]Property Perfect، یکی دیگر از متخصصان اقامتگاه های طبقه متوسط، به 15 بات افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]دارایی عالی، یک متخصص دیگر در محل سکونت طبقه متوسط، تا ۱۵ دقیقه به حالت تعلیق در آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For the week, the daily average was 21 billion baht.
[ترجمه گوگل]برای هفته، میانگین روزانه 21 میلیارد بات بود
[ترجمه ترگمان]هفته به طور متوسط ۲۱ میلیارد بات قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Instead, currencies that used to gyrate sharply during stock selloffs such as the Thai baht, Malaysian ringgit and Indonesian rupiah have barely budged.
[ترجمه گوگل]در عوض، ارزهایی که در زمان فروش سهام به شدت چرخیده بودند مانند بات تایلند، رینگیت مالزی و روپیه اندونزی به سختی تکان خورده اند
[ترجمه ترگمان]در عوض، واحدهای پولی که در طول selloffs سهام مانند the تایلندی، ringgit مالزی و rupiah اندونزیایی مورد استفاده قرار گرفتند، به سختی تغییر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Malaysia's ringgit appreciated the most in Asia last year, rising by 8%, followed closely by the Thai baht, which rose by 11%, and the Singapore dollar, which climbed by 3%.
[ترجمه گوگل]رینگیت مالزی در سال گذشته بیشترین افزایش را در آسیا داشت و 8 درصد افزایش یافت و پس از آن بات تایلند با 11 درصد افزایش و دلار سنگاپور با 3 درصد افزایش قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]ringgit مالزی در سال گذشته بیش ترین میزان را در آسیا به دست آورد و با ۸ درصد افزایش به همراه تیم تایلند که ۱۱ درصد افزایش یافت و دلار سنگاپور که ۳ % صعود کرد را نیز مورد تحسین قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These triggered a stockmarket fall without achieving their objective of stopping the baht from rising.
[ترجمه گوگل]اینها بدون دستیابی به هدف خود برای جلوگیری از افزایش بات، باعث سقوط بازار سهام شدند
[ترجمه ترگمان]این ها باعث سقوط stockmarket شدند بدون اینکه به هدف خود مبنی بر توقف the جلوگیری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• thai coin

پیشنهاد کاربران

بپرس