bahai


بهایی، بهائیت، بهایی بهائیت وابسته به بهایی گری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a modern Iranian religion that is based on a doctrine of universal brotherhood, the equality of the sexes, and total religious tolerance.

جمله های نمونه

1. he was a follower of shaikh bahai
او از مریدان شیخ بهایی بود.

2. The verdict against the seven Bahai leaders was harsh, even by Iranian standards, and came after almost two years of arbitrary detention in Tehran's notorious Evin prison.
[ترجمه گوگل]حکم علیه هفت تن از رهبران بهایی حتی با معیارهای ایران سخت بود و پس از تقریباً دو سال بازداشت خودسرانه در زندان بدنام اوین تهران صادر شد
[ترجمه ترگمان]حکم بازداشت هفت نفر از رهبران بهایی، حتی با توجه به استانداردهای ایرانی، خشونت آمیز بود و پس از دو سال بازداشت خودسرانه در زندان اوین تهران صورت گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Seven Bahai leaders have been sentenced to 20 years in prison this week by the Iranian judiciary. The sentences were met with widespread condemnation.
[ترجمه گوگل]هفت تن از رهبران بهایی این هفته توسط قوه قضاییه ایران به ۲۰ سال زندان محکوم شده اند این احکام با محکومیت گسترده ای مواجه شد
[ترجمه ترگمان]هفت تن از رهبران بهایی در هفته جاری توسط قوه قضائیه ایران به ۲۰ سال زندان محکوم شده اند محکومیت با محکومیت گسترده مواجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Although born Bahai, he used to work as a reciter of the Quran.
[ترجمه گوگل]او با اینکه بهایی متولد شده بود، به عنوان قاری قرآن مشغول بود
[ترجمه ترگمان]او با اینکه Bahai به دنیا آمده بود، به عنوان بخشی از قرآن کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some young people study Zen Buddhism or Bahai.
[ترجمه گوگل]برخی از جوانان ذن بودیسم یا بهایی را مطالعه می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی جوانان ذن بودیسم یا Bahai را مطالعه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Read Bahai prayers with Li Yang.
[ترجمه گوگل]دعاهای بهایی را با لی یانگ بخوانید
[ترجمه ترگمان]دعاهای Bahai را با لی یانگ بخوانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bahai, a patriotic general, was the first general of Ning Guta area of Qing Dynasty.
[ترجمه گوگل]بهایی، یک ژنرال میهن پرست، اولین ژنرال منطقه نینگ گوتا در سلسله چینگ بود
[ترجمه ترگمان]بهایی که یک ژنرال میهن پرست بود، اولین بار در ناحیه کینگ Ning از دودمان چینگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He had reportedly been executed on March 20, the first Bahai to be executed since December 198
[ترجمه گوگل]طبق گزارش ها، او در 20 مارس اعدام شده بود، اولین بهایی که از دسامبر 198 اعدام شد
[ترجمه ترگمان]بنا بر گزارش ها او در روز ۲۰ مارس اعدام شده بود، اولین بهایی که از سال ۱۹۸ میلادی انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Reverend Campbell says he hopes to bring more religions to Claremont Lincoln, including the Bahai faith.
[ترجمه گوگل]کشیش کمپبل می گوید که امیدوار است ادیان بیشتری از جمله دین بهایی را به کلرمونت لینکلن بیاورد
[ترجمه ترگمان]جناب کشیش کمپبل می گوید که او امیدوار است ادیان بیشتری را به سمت لینکلن، از جمله ایمان بهایی، بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Morever, the modified Mitsuyasu' s model which was obtained by authors to fit the measured directional spectra by a wave gage array in the Bahai Sea is also in agreement with the field data.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مدل اصلاح‌شده Mitsuyasu که توسط نویسندگان برای برازش طیف‌های جهت اندازه‌گیری شده توسط یک آرایه گیج موج در دریای بهایی به‌دست آمد نیز با داده‌های میدانی مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]Morever، مدل Mitsuyasu اصلاح شده که توسط محققین به دست آمد تا با طیف directional اندازه گیری شده توسط یک آرایه فشارسنج در دریای Bahai متناسب شود نیز با داده های می دانی همخوانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• international monotheistic religion which was founded by husayn ali "bahaullah" in iran in 1863
of or pertaining to the bahai religion
teacher of the bahai faith, member of the bahai faith

پیشنهاد کاربران

بپرس