baggy

/ˈbæɡi//ˈbæɡi/

معنی: شل، قلنبه، باد کرده، ول، کیسهای متورم
معانی دیگر: باد کرده (مثل کیسه ی پر)، پف کرده، گل و گشاد

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: baggier, baggiest
مشتقات: baggily (adv.), bagginess (n.)
• : تعریف: hanging or bulging in loose folds; puffed out; baglike.
متضاد: tight

- He always felt more comfortable in baggy pants.
[ترجمه amir1234] او همیشه احساس راحتی بیشتری در شلوار های گشاد میکرد.
|
[ترجمه گوگل] همیشه با شلوار گشاد احساس راحتی بیشتری می کرد
[ترجمه ترگمان] همیشه احساس راحتی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. she got out of bed with baggy eyes
با چشمان پف کرده از بستر بلند شد.

2. My T - shirt went all baggy in the wash.
[ترجمه taranom] تیشرت من گشاد بود
|
[ترجمه Stray kids] تی شرت من در زمان شستشو گشاد شد
|
[ترجمه گوگل]تی شرت من در زمان شستشو گشاد شد
[ترجمه ترگمان]تی شرت من گشاد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She wore a pair of baggy jeans and an oversized T-shirt.
[ترجمه گوگل]او یک شلوار جین گشاد و یک تی شرت سایز بزرگ پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]یک شلوار جین گشاد و یک تی شرت بزرگ به تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She dresses down in baggy clothes to avoid hordes of admirers.
[ترجمه گوگل]او لباس‌های گشاد می‌پوشد تا از انبوهی از تحسین‌کنندگان دوری کند
[ترجمه ترگمان]او لباس گشاد و گشاد به تن می کند تا از گله های of دوری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was wearing jeans and a baggy T-shirt.
[ترجمه صادق] او یک شلوار جین و یک تی شرت گشاد پوشیده بود
|
[ترجمه گوگل]شلوار جین و تی شرت گشاد پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]او شلوار جین پوشیده بود و یک شلوار گشاد به پا داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was wearing a stripy shirt and baggy blue trousers.
[ترجمه گوگل]او یک پیراهن راه راه و یک شلوار آبی گشاد پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]پیراهن نخی به تن داشت و شلوار گشاد آبی رنگ پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In baggy collarless cream shirt and hip-hugging chino trousers he looked so overwhelmingly attractive that she couldn't drag her eyes away.
[ترجمه گوگل]او با پیراهن کرم بدون یقه گشاد و شلوار چینی بغل باسن، چنان جذاب به نظر می رسید که او نمی توانست چشمانش را از خود دور کند
[ترجمه ترگمان]کت و شلوار گشاد و یقه آهاری و شلوارش را که آن قدر جذاب بود که نمی توانست چشمانش را از آن دور کند، بسیار جذاب به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bill was wearing a polo shirt and baggy blue pants.
[ترجمه گوگل]بیل یک پیراهن پولو و شلوار آبی گشاد پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]بیل یک پیراهن نخی و یک شلوار گشاد و گشاد آبی پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Pulling on the soft, baggy shirt she slept in, she sat on the bed and massaged her legs.
[ترجمه گوگل]پیراهن گشاد و نرمی که در آن خوابیده بود را پوشید، روی تخت نشست و پاهایش را ماساژ داد
[ترجمه ترگمان]روی تخت نشست و پاهایش را ماساژ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You remember that he was wearing baggy trousers like a bear's legs?
[ترجمه گوگل]یادت هست شلوار گشادی مثل پاهای خرس پوشیده بود؟
[ترجمه ترگمان]تو به یاد داری که شلوار گشاد و گشاد پوشیده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The man who got out wore baggy cotton fatigues and knee-boots.
[ترجمه گوگل]مردی که بیرون آمد، کفش های نخی گشاد و چکمه های زانو به تن داشت
[ترجمه ترگمان]مردی که لباس گشاد و چکمه و چکمه پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was wearing baggy jeans and a striped blue sweatshirt.
[ترجمه گوگل]او یک شلوار جین گشاد و یک ژاکت آبی راه راه پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]اون شلوار گشاد و یه گرم کن آبی راه راه پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Several ancient men in worn and baggy clothes sit at separate tables drinking neat whiskey and half pints of Beamish.
[ترجمه گوگل]چند مرد باستانی با لباس‌های کهنه و گشاد روی میزهای جداگانه نشسته‌اند و ویسکی تمیز و نیم پیمانه بیمیش می‌نوشند
[ترجمه ترگمان]چند مرد سالخورده با لباس های گشاد و گشاد، روی میزه ای جدا نشسته بودند، ویسکی با ویسکی و نیم لیتر آبجو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She wore a pair of baggy blue shorts and a U of M sweatshirt.
[ترجمه گوگل]او یک جفت شورت آبی گشاد و یک بلوز U of M پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]او یک جفت شلوار گشاد و گشاد و یک سویشرت از مسی و sweatshirt پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Teen-age girls cut their hair and dressed in baggy clothes to be less attractive to the mysterious killer.
[ترجمه گوگل]دختران نوجوان موهای خود را کوتاه می کنند و لباس های گشاد می پوشند تا برای قاتل مرموز جذابیت کمتری داشته باشند
[ترجمه ترگمان]دختران جوان نوجوان موهایش را کوتاه می کردند و لباس های گشاد و گشاد می پوشیدند تا برای قاتل مرموز کم تر جذاب باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شل (صفت)
ramshackle, loose, slack, baggy, sleazy, limp, floppy, lax, lame, loppy, knock-kneed, solute

قلنبه (صفت)
baggy, lumpy, pompous, highfalutin, nobby, bombastic, outstanding, flocculate, sonorous, high-flown, stilted, stodgy

باد کرده (صفت)
ventricular, tumescent, baggy, puffy, billowy, bouffant, protuberant, ventricose, turgid, tumid, turgescent

ول (صفت)
flagging, loose, baggy, lax, irresoluble, licentious, loppy

کیسهای متورم (صفت)
baggy

انگلیسی به انگلیسی

• loose, shapeless, ill-fitting
if a piece of clothing is baggy, it hangs loosely on your body.

پیشنهاد کاربران

اگر در مورد مزه استفاده بشه یعنی بوی کیسه گرفته انقدر که مونده
baggy ( adj ) ( b�ɡi ) ( baggier, baggiest ) = ( of clothes ) fitting loosely, e. g. a baggy T - shirt.
baggy
لش و گساد
گل و گشاد
لباس گشاد
My jean is baggy
چادر
شلوار گشاد
باد کرده . ورم کرده

بپرس