bagful

/ˈbægˌfʊl//ˈbæɡfʊl/

معنی: یک بسته، یک کیسه، یک بقچه
معانی دیگر: به اندازه ی یک کیسه یا پاکت پر، مقدار زیاد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: bagfuls
(1) تعریف: the amount that a bag can or does hold.
مشابه: bag, sack

(2) تعریف: a great or considerable amount.

جمله های نمونه

1. a bagful of sugar
یک پاکت پر از شکر

2. a bagful of trouble
مشکلات زیاد

3. She came to my place with a bagful of clothes.
[ترجمه گوگل]او با یک کیسه لباس به خانه من آمد
[ترجمه ترگمان]اون با کیسه پر از لباس اومد خونه من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They were delivered, instead, a bagful of guilt.
[ترجمه گوگل]در عوض، انبوهی از گناه به آنها تحویل داده شد
[ترجمه ترگمان]به جای آن، یک کیسه احساس گناه تحویل داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And he has seen a bagful of tricks.
[ترجمه گوگل]و او انبوهی از حقه ها را دیده است
[ترجمه ترگمان] و یه کیسه پر از حقه رو دیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He has scored bagful of goals and usually comes with the crucial ones.
[ترجمه گوگل]او گل های زیادی به ثمر رسانده است و معمولاً با گل های مهم می آید
[ترجمه ترگمان]او bagful گل زده را به ثمر رسانده است و معمولا با آن هایی که بسیار مهم هستند، می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The president - elect picked up a bagful of votes from the youth of America.
[ترجمه گوگل]رئیس‌جمهور منتخب مجموعه‌ای از آرای جوانان آمریکا را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور منتخب اکثریت آرا را از سوی جوانان آمریکا انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One sign: when Seattle started to charge citizens by the bagful, charity shops found their doorsteps knee-deep in unwanted gifts.
[ترجمه گوگل]یکی از نشانه‌ها: وقتی سیاتل شروع به شارژ کردن شهروندان از طریق هدایای ناخواسته کرد، مغازه‌های خیریه خانه‌هایشان را تا زانو در هدایای ناخواسته یافتند
[ترجمه ترگمان]یک نشانه: هنگامی که سیاتل شروع به شارژ کردن شهروندان توسط the کرد، مغازه های خیریه در حال رشد زانوی خود بودند - عمیقا در هدایای ناخواسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. D., and every week he came to town with Roman and hauled a bagful out of the library.
[ترجمه گوگل]د, و هر هفته با رومن به شهر می آمد و کیسه ای را از کتابخانه بیرون می آورد
[ترجمه ترگمان]و هر هفته با روم به شهر می آمد و a را از کتابخانه بیرون می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The first says: " I'm so brave, I ate a whole bagful of rat poison. "
[ترجمه گوگل]اولی می گوید: "من خیلی شجاعم، یک کیسه کامل سم موش خوردم "
[ترجمه ترگمان]اولی می گوید: \" من خیلی شجاع هستم، من یک کیسه پر از سم موش خوردم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یک بسته (اسم)
armful, pack, bagful, sheaf

یک کیسه (اسم)
bagful

یک بقچه (اسم)
bagful

انگلیسی به انگلیسی

• amount which a bag can hold

پیشنهاد کاربران

بپرس