1. She was chomping away on a bagel.
[ترجمه گوگل]او در حال دور زدن یک نان شیرینی بود
[ترجمه ترگمان] داشت رو یه نون شیرینی گاز می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She scarfed down a bagel on her way to work.
[ترجمه گوگل]او در راه رفتن به محل کار، یک نان شیرینی را روسری کرد
[ترجمه ترگمان] اون یه نون شیرینی رو راه میده که بره سر کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. noshed on a bagel between classes.
[ترجمه گوگل]بین کلاس ها روی شیرینی نوشیده شد
[ترجمه ترگمان] یه نون شیرینی وسط کلاس ها - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The Daily News bagel team, which surveyed 13 bagel establishments recommended by readers, arrived at the same conclusion.
[ترجمه گوگل]تیم نان شیرینی دیلی نیوز که 13 کارخانه شیرینی پزی را که توسط خوانندگان توصیه شده بود بررسی کرد، به همین نتیجه رسید
[ترجمه ترگمان]تیم نان شیرینی Daily که ۱۳ موسسه نان شیرینی توصیه شده توسط خوانندگان را بررسی کرد به همین نتیجه رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I finished one bagel and crumpled the paper it had come wrapped in.
[ترجمه گوگل]یک نان شیرینی را تمام کردم و کاغذی را که در آن پیچیده شده بود، مچاله کردم
[ترجمه ترگمان]یک تکه نان bagel را تمام کردم و کاغذی را که در آن پیچیده شده بود مچاله کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The bagel has a rich history, though its origin is somewhat apocryphal.
[ترجمه گوگل]نان شیرینی دارای تاریخچه غنی است، اگرچه منشأ آن تا حدودی غیرمعمول است
[ترجمه ترگمان]نان شیرینی یک تاریخ غنی دارد، هر چند که اصالت آن تا حدودی جعلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I can't cook at all, so a toasted bagel is about the limit of my culinary skills.
[ترجمه گوگل]من اصلاً نمی توانم آشپزی کنم، بنابراین یک نان شیرینی برشته تقریباً حد مهارت های آشپزی من است
[ترجمه ترگمان]من نمیتونم آشپزی کنم، واسه همین یه نون شیرینی برشته برای محدود کردن مهارت های my
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A sesame seed bagel with cream cheese.
[ترجمه گوگل]یک عدد شیرینی کنجدی با پنیر خامه ای
[ترجمه ترگمان] یه نون شیرینی با پنیر خامه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Toasted bagel with Marmite or, occasionally; a bacon sandwich.
[ترجمه گوگل]نان شیرینی برشته شده با مارمیت یا، گاهی؛ یک ساندویچ بیکن
[ترجمه ترگمان]شیرینی مربایی با Marmite یا بعضی وقت ها یه ساندویچ گوشت خوک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The average bagel has 190 calories.
[ترجمه گوگل]یک نان شیرینی متوسط 190 کالری دارد
[ترجمه ترگمان]یک نان شیرینی متوسط ۱۹۰ کالری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Cream cheese and tomatoes taste great on a bagel.
[ترجمه گوگل]طعم پنیر خامه ای و گوجه فرنگی روی نان شیرینی بسیار عالی است
[ترجمه ترگمان]پنیر خامه ای و گوجه فرنگی هم روی یه نون شیرینی خوش مزه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I doubt that! A bagel will always be just a hard piece of bread!
[ترجمه گوگل]من شک دارم که! یک نان شیرینی همیشه فقط یک تکه نان سفت خواهد بود!
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! ! یه نون شیرینی همیشه یه تیکه نون می مونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Take a english muffin, plain bagel, or slice of bread and spread a generous layer of cream cheese on it.
[ترجمه گوگل]یک کلوچه انگلیسی، نان شیرینی ساده یا تکه نان بردارید و یک لایه سخاوتمندانه پنیر خامه ای روی آن بمالید
[ترجمه ترگمان]یک تکه نان انگلیسی، نان شیرینی ساده، یا تکه نان بردارید و یک لایه سخاوتمندانه از پنیر خامه ای را روی آن پهن کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. You can't even get a decent bagel in Washington, D . C .
[ترجمه گوگل]شما حتی نمی توانید یک نان شیرینی مناسب در واشنگتن دی تهیه کنید سی
[ترجمه ترگمان]تو حتی نمی تونی یه پیراشکی درست و حسابی تو واشنگتن بگیری ج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید