bagatelle

/ˌbæɡəˈtel//ˌbæɡəˈtel/

معنی: چیز بیهوده، چیز جزیی و اندک
معانی دیگر: چیز کم ارزش، ناقابل، ناچیز، نوعی بازی رو میزی (مانند بیلیارد)، چیزجزئی واندک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: something small or insignificant.
مشابه: trifle

(2) تعریف: a game played with balls and cues on a table with holes at one end.

(3) تعریف: a brief musical piece, esp. for the piano.

جمله های نمونه

1. A thousand pounds is a mere bagatelle to him.
[ترجمه رقیه عبداله پور] هزار پوند برای او بسیار ناچیز است
|
[ترجمه گوگل]هزار پوند برای او یک باگاتل صرف است
[ترجمه ترگمان]هزار پوند برای او bagatelle است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It cost a mere bagatelle.
[ترجمه مریم] شندر غاز می ارزید.
|
[ترجمه گوگل]هزینه آن فقط یک باگاتل بود
[ترجمه ترگمان]خرج این کار بی هوده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mount Rushmore would have seemed a bagatelle by comparison.
[ترجمه گوگل]در مقایسه، کوه راشمور می‌توانست باگالی به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]مونت Rushmore در مقایسه با مقایسه bagatelle bagatelle have
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One day, they argued for a bagatelle of their children.
[ترجمه گوگل]یک روز، آنها برای یک باگال از فرزندان خود بحث کردند
[ترجمه ترگمان]یک روز، آن ها برای a از فرزندان خود بحث کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Instead, the song was originally titled "Bagatelle in A minor" based on some handwritten notation a Beethoven researcher claimed to have seen on a now-lost copy of the sheet music.
[ترجمه گوگل]در عوض، نام اصلی این آهنگ «Bagatelle in a Minor» بود که بر اساس برخی از نشانه‌های دست‌نویسی که محقق بتهوون ادعا می‌کرد روی نسخه‌ای از نت گم شده دیده بود، نامگذاری شد
[ترجمه ترگمان]در عوض، این آهنگ در اصل با نام \"bagatelle در کتاب\" نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Although this a sesame seed bagatelle only, but do you know?
[ترجمه گوگل]اگرچه این فقط یک باگاتل دانه کنجد است، اما آیا می دانید؟
[ترجمه ترگمان]اگر چه این یک دانه کنجد است، اما شما می دانید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Emotive thing and life bagatelle cannot confuse sth with sth else!
[ترجمه گوگل]چیزهای احساسی و باگاتل زندگی نمی توانند sth را با چیز دیگری اشتباه بگیرند!
[ترجمه ترگمان]Emotive چیز و زندگی نمی تواند چیزی را با چیز دیگری اشتباه کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Often quarrel because of the bagatelle of a few trifles and person sometimes or be born fuggy, human relation is done very tensely.
[ترجمه گوگل]غالباً به دلیل باگاتل چند خرده و شخص گاهی دعوا می کنند یا ولگرد به دنیا می آیند، روابط انسانی بسیار پرتنش انجام می شود
[ترجمه ترگمان]اغلب با هم جر و بحث می کنند، چون بعضی وقت ها یک نفر آدم و یک نفر آدم را به دنیا می آورد و یا fuggy به دنیا می آورد، رابطه انسانی با نگرانی تمام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Communication method is first from bagatelle proceed with, convey as far as possible clear and compendious.
[ترجمه گوگل]روش ارتباطی ابتدا از باگاتل ادامه می یابد، انتقال تا آنجا که ممکن است واضح و جامع است
[ترجمه ترگمان]روش ارتباطی ابتدا از bagatelle proceed و تا جایی که ممکن است، تا جایی که ممکن است، انتقال داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To him money is a bagatelle.
[ترجمه گوگل]برای او پول یک باگاتل است
[ترجمه ترگمان]به نظر او پول a است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Witness great events and bagatelle of mold industry, we try to make most professional magazine.
[ترجمه گوگل]شاهد رویدادهای بزرگ و باگاتل صنعت قالب، ما سعی می کنیم حرفه ای ترین مجله را بسازیم
[ترجمه ترگمان]شاهد وقایع بزرگ و bagatelle صنعت قالب، ما سعی می کنیم که بیشتر مجله حرفه ای را بسازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Often burst into fury because of a bit bagatelle, still can send anonymous fire without reason ground sometimes, show all-time termagancy .
[ترجمه گوگل]اغلب به دلیل یک باگاتل کمی خشمگین می شود، هنوز هم می تواند آتش ناشناس را بدون دلیل زمین بفرستد، گاهی اوقات تروریسم را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]اغلب اوقات، به خاطر این که یک ذره بی هوده است، به شدت خشمگین می شود، و باز هم می تواند آتش بی عقل را به زمین بی اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They hope their words and deeds can cause the attention of other, peacockish, egocentric, ego abandon, often react to trifling bagatelle mood too intense, sometimes for no reason gets angry.
[ترجمه گوگل]آنها امیدوارند که گفتار و کردارشان بتواند توجه دیگران را جلب کند، طاووسی، خودمحور، منیت را رها کند، اغلب به خلق و خوی کوچولو باگاتل خیلی شدید واکنش نشان می دهد، گاهی اوقات بی دلیل عصبانی می شود
[ترجمه ترگمان]آن ها امیدوارند که کلمات و کردار آن ها باعث جلب توجه دیگران، peacockish، خودپسندی، خودپسندی، و اغلب واکنش نشان دادن به حالت bagatelle کوچک شود که گاهی اوقات هیچ دلیلی عصبانی نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چیز بیهوده (اسم)
bagatelle, fillip

چیز جزیی و اندک (اسم)
bagatelle

انگلیسی به انگلیسی

• unimportant thing; short light piece of classical music (esp. for piano); game similar to billiards in which players must roll balls into a scoring area using a cue stick
if you describe something as a bagatelle, you mean that you consider it unimportant or easy to achieve; a literary word.

پیشنهاد کاربران

چشم بندی
این لغت سه معنی دارد که با استفاده از دیکشنری زیرهر سه معنی همراه با چند مثال مربوطه ترجمه ی سرِ دستی می شود:
New Oxford American Dictionary ⬇️
1. a short light piece of music, esp for piano.
یک قطعه موسیقی ملایمِ کوتاه، مخصوصاً برای پیانو.
...
[مشاهده متن کامل]

Example 1: 👇
He had reread his letter and discovered that Peters wanted some of the bagatelles and a quartet for strings.
او نامه را دوباره خوانده بود و متوجه شده بود که پیترز تعدادی قطعه ی کوتاه و ملایم و یک کوارتت برای تار می خواهد.
Example 2:👇
There are few other compositions of these two years to ask attention, the Canons and five Bagatelles having been mentioned.
در این دو سال چند ساخته دیگر وجود دارد که قابل توجه هستند. آنها شامل آثار اصلی و پنج قطعه ی ملایم و کوتاه هستند.
2. a board game in which balls are struck into holes, with pins as obstacles; pinball.
بازی پین بال
Example 1: 👇
I shaved my chin as smooth as a bagatelle ball and took care to keep myself pretty clean.
چانه ام را مثل یک توپ پین بال صاف تراشیدم و مراقب بودم که خودم را تمیز نگه دارم.
Example 2: 👇
One may play billiards, bagatelle, dominoes, draughts, backgammon, skittles, darts, and card games of skill only, for love or for a local prize.
یک نفر می تواند فقط برای عشق و حال یا برای بردن یک جایزه ی محلی، بیلیارد، دومینو، تخته نرد، نُه سیخک و بازیهای کارتی ( ورقی ) مربوط به مهارت را بازی بکند.
3. something of little value or significance; trifle.
چیز کم ارزش یا کم اهمیت؛ ناچیز؛ جزیی؛ اندک؛ چیز بیهوده؛ چیز بی ارزش
Example 1: 👇
To him money is a bagatelle.
برای او پول یک چیز بی ارزش است.
Example 2: 👇
POIROT: Permit me, mademoiselle! That is too heavy for you. ( He places the box on the coffee table. ) A little collection, eh? The bird’s eggs? the seashells?
BARBARA ( Laughing ) : Much more prosaic, Monsieur Poirot pills and powders.
POIROT: But surely one so young, so full of health and vigor has no need of these bagatelles.
* Black Coffee - a play by Agatha Christie
پوآرو: اجازه بدهید، مادموزل! این برای شما خیلی سنگین است. ( جعبه را روی میز قهوه خوری می گذارد. ) یک مجموعه کوچک، اینطور نیست؟ تخم پرنده؟ صدف های دریایی؟
باربارا ( با خنده ) : خیلی معمولی تر از اینجور چیزها است. این جعبه فقط حاوی قرص ها و پودرهای مختلف است مسیو پوآرو.
پوآرو: اما مطمئناً یک خانُم جوان که پر از سلامتی و نشاط است، نیازی به این چیزهای بی ارزش نداره.
* گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #قهوه ی تلخ، # اثر آگاتا کریستی

bagatelle
پشیز. پشیزی بی ارزش. شندر غاز

بپرس