ترتیب: قدیمیجدیدرای موافقرای مخالف
حسین کتابدار١٦:٢٦ - ١٤٠٤/٠١/١٣1 - معنی واقعی: چیزی را در یک کیسه قرار دادن برای نگهداری، حمل یا حفظ.
Bag that fruit before it spoils, and put it in the fridge.
2 - غیررسمی: به دست آوردن یا تأمین چیزی، اغلب به معنای موفقیت یا دستاورد.
... [مشاهده متن کامل]
She was determined to bag that scholarship through hard work and dedication.
3 - عامیانه: می تواند به معنای رد کردن یا کنار گذاشتن چیزی به صورت غیرجدی باشد.
Bag that old plan; we need something fresh and innovative.
مترادف: secure, obtain, grab, ditch ( for rejection )
گزارش
2 - غیررسمی: به دست آوردن یا تأمین چیزی، اغلب به معنای موفقیت یا دستاورد.
... [مشاهده متن کامل]
3 - عامیانه: می تواند به معنای رد کردن یا کنار گذاشتن چیزی به صورت غیرجدی باشد.
مترادف: secure, obtain, grab, ditch ( for rejection )
گزارش
0 | 0