badness

/ˈbædnəs//ˈbædnəs/

بدی

جمله های نمونه

1. There was not a hint of badness in him.
[ترجمه گوگل]ذره ای از بدی در او نبود
[ترجمه ترگمان]هیچ نشانه ای از بدی در او نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There is goodness and badness in everyone.
[ترجمه گوگل]خوبی و بدی در همه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نیکی و بدی در همه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They only recognise badness when they perceive it in others.
[ترجمه گوگل]آنها فقط وقتی بدی را در دیگران درک می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط بدی را تشخیص می دهند وقتی که آن را در دیگران درک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Goodness is simple, badness manifold.
[ترجمه گوگل]خوبی ساده است، بدی چند برابر
[ترجمه ترگمان]نیکی چیز ساده و بدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Its badness, therefore, would not belong to its intrinsic nature and not be one of its intrinsic properties.
[ترجمه گوگل]پس بدی آن نه به ذاتش تعلق دارد و نه از خواص ذاتی آن
[ترجمه ترگمان]بنابراین بدی آن متعلق به طبیعت ذاتی آن نیست و یکی از ویژگی های ذاتی آن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He had taken with him more badness than goodness, leaving not a vacuum, but a breathing space.
[ترجمه گوگل]بدی ها را بیشتر از خوبی ها با خود برده بود و نه خلاء، که یک فضای تنفس باقی می گذاشت
[ترجمه ترگمان]او بیشتر از مهربانی او را گرفته بود، نه یک جارو برقی، بلکه فضای تنفس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So its badness would follow necessarily from its intrinsic nature.
[ترجمه گوگل]بنابراین بد بودن آن لزوماً از ماهیت ذاتی آن ناشی می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین بدی آن لزوما از ذات ذاتی آن پیروی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His prose style is of a badness that cannot be completely explained by haste.
[ترجمه گوگل]سبک نثر او بد است که نمی توان آن را با عجله کامل توضیح داد
[ترجمه ترگمان]سبک نثر او از بدی است که نمیتوان آن را با عجله توضیح داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Testing and cortrolling methods of grinding badness layer of bearings working surface.
[ترجمه گوگل]روش های تست و کورترلینگ لایه بدی سنگ زنی سطح کار بلبرینگ
[ترجمه ترگمان]تست و cortrolling روش های آسیاب کردن یک لایه در سطح کاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He seems to possess some innate badness of character and fondness for low company.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که او دارای برخی بدی های ذاتی و علاقه به شرکت های کم ارزش است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد احساس بدی نسبت به یک شرکت کوچک دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To observe the clinical effects and badness reaction of lipo-prostaglandin E1 (Kaishi) in treating elderly patients with stable exertional angina pectoris (SAP).
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده اثرات بالینی و واکنش بد لیپو پروستاگلاندین E1 (کایشی) در درمان بیماران مسن مبتلا به آنژین صدری با فعالیت پایدار (SAP)
[ترجمه ترگمان]هدف از مشاهده اثرات بالینی و بدی واکنش of - prostaglandin (Kaishi)در درمان بیماران مسن تر با stable آنژین سینه (SAP)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In some culture, a crow is associated with badness.
[ترجمه گوگل]در برخی فرهنگ ها، کلاغ با بدی همراه است
[ترجمه ترگمان]در برخی از فرهنگ، کلاغ با بدی مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It would needlessly bring badness into the world.
[ترجمه گوگل]بی جهت بدی را به دنیا می آورد
[ترجمه ترگمان]این کار بی دلیل بد را به دنیا می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I hope you can pardon his badness and let him start all over again.
[ترجمه گوگل]امیدوارم بتوانید بدی او را ببخشید و اجازه دهید او همه چیز را از نو شروع کند
[ترجمه ترگمان]امیدوارم بتونی بدی اون رو ببخشی و بذاری دوباره از نو شروع کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His parents animadverted on the badness of his taste.
[ترجمه گوگل]پدر و مادرش در مورد بد ذوقی او ابراز نگرانی کردند
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش نسبت به ذوق و سلیقه او خودنمایی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• evilness; rottenness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : bad / badness
✅️ صفت ( adjective ) : bad
✅️ قید ( adverb ) : bad / badly

بپرس