1. I think I'll give badminton a miss tonight.
[ترجمه گوگل]فکر کنم امشب بدمینتون رو از دست بدم
[ترجمه ترگمان]فکر کنم امشب بدمینتون بازی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Badminton can be played by two or four people.
[ترجمه گوگل]بدمینتون را می توان دو یا چهار نفر بازی کرد
[ترجمه ترگمان]Badminton می توانند توسط دو یا چهار نفر بازی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Try tennis, badminton or windsurfing. In short, anything challenging.
[ترجمه گوگل]تنیس، بدمینتون یا موج سواری را امتحان کنید به طور خلاصه، هر چیزی چالش برانگیز است
[ترجمه ترگمان]تنیس، بدمینتون یا windsurfing را امتحان کنید به طور خلاصه، هر چیزی چالش برانگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. There's a big sports hall for tennis and badminton and such like.
[ترجمه گوگل]یک سالن ورزشی بزرگ برای تنیس و بدمینتون و مانند آن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک سالن ورزش بزرگ برای تنیس و بدمینتون بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Whilst playing badminton, I ruptured my Achilles tendon.
[ترجمه گوگل]در حین بازی بدمینتون، تاندون آشیلم پاره شد
[ترجمه ترگمان]در حالی که بدمینتون بازی می کنم، tendon Achilles را پاره کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The Badminton Club holds coaching sessions for beginners and intermediate players on Friday evenings.
[ترجمه گوگل]باشگاه بدمینتون برای بازیکنان مبتدی و متوسط روزهای جمعه جلسات مربیگری برگزار می کند
[ترجمه ترگمان]کلوب Badminton جلسات مربیگری برای مبتدیان و بازیکنان میانی را در عصر جمعه برگزار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Friday: Running/jogging followed by frisbee, badminton and tennis.
[ترجمه گوگل]جمعه: دویدن/دویدن و به دنبال آن فریزبی، بدمینتون و تنیس
[ترجمه ترگمان]جمعه: دویدن \/ پیاده روی همراه با frisbee، بدمینتون و تنیس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Captain Farquhar, who farms at Tormarton, near Badminton, Avon, split from his wife towards the end of 199
[ترجمه گوگل]کاپیتان فارکوهار که در تورمارتون، نزدیک بدمینتون، ایوان کشاورزی می کند، در اواخر سال 199 از همسرش جدا شد
[ترجمه ترگمان]کاپیتان Farquhar، که در Tormarton، در نزدیکی Badminton، Avon، در نزدیکی ۱۹۹ سالگی از همسرش جدا می شود،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Her leisure interests include step aerobics, badminton and the theatre, both musicals and comedy.
[ترجمه گوگل]علایق او در اوقات فراغت شامل ایروبیک استپ، بدمینتون و تئاتر، موزیکال و کمدی است
[ترجمه ترگمان]علایق اوقات فراغت او عبارتند از: ایروبیک، بدمینتون و تئاتر، هم موزیکال و هم موزیکال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Audrey plays competitive squash and Victoria plays badminton as well as going sailing.
[ترجمه گوگل]آدری اسکواش رقابتی و ویکتوریا بدمینتون و همچنین قایقرانی بازی می کند
[ترجمه ترگمان]آدری بازی اسکواش رقابتی بازی می کند و ویکتوریا هم اکنون بدمینتون بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I know it was only the badminton club doubles competition.
[ترجمه گوگل]می دانم که فقط مسابقات دوبل باشگاه بدمینتون بود
[ترجمه ترگمان]من می دونم که این فقط یه رقابت بدمینتون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. At its best, badminton has been proven to be more demanding, faster and requiring more agility than tennis.
[ترجمه گوگل]بدمینتون در بهترین حالت خود ثابت شده است که نسبت به تنیس سختتر، سریعتر و به چابکی بیشتری نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]در بهترین حالت بدمینتون ثابت شده است که سریع تر و سریع تر از تنیس نیاز به چابکی بیشتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Margaret and Dickie were in the garden playing badminton when Mr Remington-Hart rang up and asked to speak to my aunt.
[ترجمه گوگل]مارگارت و دیکی در باغ مشغول بازی بدمینتون بودند که آقای رمینگتون هارت زنگ زد و خواست با عمه ام صحبت کند
[ترجمه ترگمان]وقتی اقای رمینگتون - هارت زنگ زد و خواست با عمه ام صحبت کند، در باغ مشغول بازی بدمینتون بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Badminton: Hall runs Baddeley to ground.
[ترجمه گوگل]بدمینتون: هال بادلی را به زمین می برد
[ترجمه ترگمان]Badminton: هال با دلی به زمین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید