badinage

/ˈbædɪnɑːʒ//ˈbædɪnɑːʒ/

معنی: پر حرفی، لودگی
معانی دیگر: (امریکا - عامیانه) به منظور اخاذی و غیره (و با حضور شهود یا دوربین مخفی) مردی را با زنی مواجه کردن، شوخی لفظی، دست انداختن، گفتگوی مزاح آمیز، خوشمزگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: playful conversation marked by joking or teasing; banter.
مشابه: banter, persiflage
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: badinages, badinaging, badinaged
• : تعریف: to joke with or tease in a lighthearted way.
مشابه: banter

جمله های نمونه

1. He even developed a nice line in badinage with the unusually genial Labour leader, Mr Neil Kinnock.
[ترجمه گوگل]او حتی با رهبر غیرمعمول نابغه حزب کارگر، آقای نیل کیناک، خط خوبی در بدیناژ ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]او حتی یک خط خوب در شوخی با رهبر genial unusually، آقای نیل Kinnock، ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The badinage continued with Pat, Jack, Franca and Ludens standing round the kitchen table and talking all at once.
[ترجمه گوگل]این بدگویی با پت، جک، فرانکا و لودنز ادامه یافت که دور میز آشپزخانه ایستاده بودند و یکدفعه صحبت می کردند
[ترجمه ترگمان]شوخی کردن با پت، جک، فرا روحانی و Ludens که دور میز آشپزخانه ایستاده بودند و با هم حرف می زدند ادامه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mrs Goreng was in no mood for intellectual badinage.
[ترجمه گوگل]خانم گورنگ هیچ حال و حوصله‌ای برای بدگویی فکری نداشت
[ترجمه ترگمان]خانم Goreng حوصله شوخی و لودگی ذهنی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The smoke afraid the badinage achievementr at one stroke.
[ترجمه گوگل]دود با یک حرکت دست‌آورنده بدینگی را می‌ترسد
[ترجمه ترگمان]دود از شوخی لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For all the forced badinage, it was an awkward meal.
[ترجمه گوگل]با وجود همه بدیناژهای اجباری، این یک وعده غذایی ناخوشایند بود
[ترجمه ترگمان]برای همه the، این یک غذای ناجور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At El Sordo's camp Pilar exchanges badinage with Joaquin, a young man who wanted to be a bullfighter before the war, while Jordan confers with the leader.
[ترجمه گوگل]در اردوگاه ال سوردو، پیلار با خواکین، مرد جوانی که می‌خواست قبل از جنگ گاوباز شود، بدگویی می‌کند، در حالی که اردن با رهبر مشورت می‌کند
[ترجمه ترگمان]در اردوگاه \"آل Sordo\" به دست \"Joaquin\" دست پیدا کرد، مردی جوان که می خواست قبل از جنگ a شود، در حالی که اردن به همراه رهبر آن را در اختیار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They bellowed pleasedly at the badinage.
[ترجمه گوگل]آنها با خوشحالی در بدیناژ فریاد زدند
[ترجمه ترگمان]با خوشحالی نعره می کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. About dissimilation image of body and black badinage .
[ترجمه گوگل]درباره تصویر متمایز از بدن و بادیناژ سیاه
[ترجمه ترگمان]در مورد تصویر dissimilation از شوخی و شوخی سیاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Gutmain idea:About dissimilation image of body and black badinage. About counterwork.
[ترجمه گوگل]ایده Gutmain:درباره تصویر متمایز از بدن و بدیناژ سیاه در مورد اقدامات متقابل
[ترجمه ترگمان]ایده Gutmain: در مورد تصویر dissimilation از شوخی و شوخی سیاه درباره counterwork
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The smoke afraid the badinage stroker at one achievement.
[ترجمه گوگل]دود از سکته کننده بدیناژ در یک دستاورد می ترسد
[ترجمه ترگمان]دود از شوخی لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ahoy! I'm badinage for you!
[ترجمه گوگل]آهو! من برای شما بدی می کنم!
[ترجمه ترگمان]آهوی شوخی کردم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As Carrie listened to this and much more of similar familiar badinage among the men and girls, she instinctively withdrew into herself.
[ترجمه گوگل]همانطور که کری به این و بسیاری دیگر از بدگویی های آشنای مشابه در میان مردان و دختران گوش می داد، به طور غریزی به درون خود فرو رفت
[ترجمه ترگمان]در همان حال که کری به این سخنان و حتی بیش از گفتگوی آشنای خود در میان مردها و دخترها گوش می داد، بی اختیار خود را به درون خود کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When he reached the gate, there was the usual badinage with Charlie.
[ترجمه گوگل]وقتی به دروازه رسید، بدگویی معمول با چارلی بود
[ترجمه ترگمان]وقتی به دروازه رسید، شوخی معمول چارلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پر حرفی (اسم)
badinage, chattiness, garrulity, loquacity

لودگی (اسم)
badinage, farce, tomfoolery, drollery

انگلیسی به انگلیسی

• good natured banter; joking
joke, jest
badinage is a series of remarks or a conversation that is humorous, not very serious, and often involves teasing someone; a literary word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Light and playful conversation 🗣️
🔍 مترادف: Teasing conversation
✅ مثال: Their badinage was lighthearted and fun.
بذله گویی مزاح

بپرس