1. At times I am a thoroughly bad egg.
[ترجمه محمد] گاهی اوقات من انسان متقلبی هستم|
[ترجمه نیوشا] گاهی اوقات من آدم پست و متقلبی هستم|
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات من یک تخم مرغ کاملا بد هستم[ترجمه ترگمان]گاهی من تخم مرغ بدی هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The scheme was a bad egg.
[ترجمه گوگل]این طرح تخم مرغ بدی بود
[ترجمه ترگمان]این نقشه تخم مرغ بدی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این نقشه تخم مرغ بدی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The judge sentenced the bad egg to death.
[ترجمه ایرج] قاضی مرد شرور را به مرگ محکوم کرد|
[ترجمه گوگل]قاضی تخم مرغ بد را به اعدام محکوم کرد[ترجمه ترگمان]قاضی تخم مرغ بد را به مرگ محکوم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He a bad egg. I don't trust him.
[ترجمه مهتاب] او یک آدم متقلب است. من به او اعتمادی ندارم|
[ترجمه گوگل]او یک تخم مرغ بد است من به او اعتماد ندارم[ترجمه ترگمان]تخم مرغ بدی است به او اعتماد ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. That guy is a bad egg.
[ترجمه گوگل]آن پسر تخم مرغ بدی است
[ترجمه ترگمان]اون یارو تخم مرغ بدیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون یارو تخم مرغ بدیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. William a bad egg. Better tell your sister not to date him.
[ترجمه بیتا ضمیری] ویلیام ادم ناجوری هست بهتره به خواهرت بگی تا باهاش قرار نذاره.|
[ترجمه گوگل]ویلیام یک تخم مرغ بد بهتر است به خواهرت بگو با او قرار نگذارد[ترجمه ترگمان]ویلیام تخم مرغ بدی است بهتره به خواهرت بگی باه اش قرار بزاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He was considered to be a bad egg as a little child.
[ترجمه گوگل]او در کودکی یک تخم مرغ بد به حساب می آمد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک بچه کوچک تخم بدی محسوب می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک بچه کوچک تخم بدی محسوب می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. My date was a real bad egg.
[ترجمه گوگل]قرار من یک تخم مرغ بد بود
[ترجمه ترگمان]قرار من یه تخم مرغ خیلی بد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قرار من یه تخم مرغ خیلی بد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. When smiling, you seem like a bad egg, but you are not.
[ترجمه گوگل]هنگام لبخند زدن، به نظر می رسد که تخم مرغ بدی است، اما اینطور نیست
[ترجمه ترگمان]وقتی لبخند می زنی، مثل یک تخم مرغ گندیده به نظر می رسی، اما نیستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی لبخند می زنی، مثل یک تخم مرغ گندیده به نظر می رسی، اما نیستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Oh, you bad egg, I can see through your intention.
[ترجمه گوگل]اوه، ای تخم بد، من می توانم قصد شما را درک کنم
[ترجمه ترگمان]، اوه، تخم مرغ بد می تونم از ته قلبت ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]، اوه، تخم مرغ بد می تونم از ته قلبت ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Jack, you bad egg, hooligan, varlet, dissembler, how dare you are?
[ترجمه گوگل]جک، ای تخم بد، هولیگان، وارلت، دیسامبلر، چه جراتی داری؟
[ترجمه ترگمان]جک، تو تخم بدی، اهل hooligan، آدم varlet، چطور جرات می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جک، تو تخم بدی، اهل hooligan، آدم varlet، چطور جرات می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He a bad egg. Be careful of him.
[ترجمه گوگل]او یک تخم مرغ بد است مواظبش باش
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ بدی است مراقب اون باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ بدی است مراقب اون باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The latest film spells bad news for this bad egg.
[ترجمه گوگل]جدیدترین فیلم خبر بدی را برای این تخم مرغ بد بیان می کند
[ترجمه ترگمان]آخرین اخبار بد، اخبار بد برای این تخم مرغ بد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آخرین اخبار بد، اخبار بد برای این تخم مرغ بد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. That bad egg flew off with public money.
[ترجمه گوگل]آن تخم مرغ بد با پول عمومی پرواز کرد
[ترجمه ترگمان]آن تخم مرغ بد با پول عمومی پرواز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن تخم مرغ بد با پول عمومی پرواز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید