backup

/ˈbæˌkəp//ˈbækʌp/

معنی: پشتیبان، عوضی، پشتیبانی کردن
معانی دیگر: پشتیبان، پشتیبانی کردن، 1- کمک کردن، پشتی کردن، تایید کردن، 2- عقب عقب رفتن، به قهقرا رفتن (back away و back out هم می گویند) 3- انباشته شدن (در اثر انسداد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an alternate, substitute, or copy kept in reserve.

- With that damage to her hard drive, it's lucky she created a backup for the document she was working on.
[ترجمه مستر من] با آن آسیب که به هارد دیسک او وارد شد، خوش شانس بود که یک پشتیبان از سندی که در حال کار بر روی آن بود، ایجاد کرد.
|
[ترجمه مهدی ندافیان] نساختن فایل پشتیبان می تواندسبب ازمیان رفتن داده هایتان شود
|
[ترجمه گوگل] با این آسیب به هارد دیسک او، خوشبختانه او یک نسخه پشتیبان برای سندی که روی آن کار می کرد ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان] با توجه به این خسارت به هارد دیسک شانس آورد که برای مدارکی که روش کار می کرد نیروی کمکی ایجاد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an accumulation or overflow caused by a blockage.

- a backup in traffic
[ترجمه گوگل] یک پشتیبان در ترافیک
[ترجمه ترگمان] یه پشتیبانی تو ترافیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a sewage backup
[ترجمه گوگل] پشتیبان فاضلاب
[ترجمه ترگمان] یه نیروی ذخیره فاضلاب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
(1) تعریف: acting as a reserve; extra.
مشابه: reserve

- a backup baby-sitter
[ترجمه گوگل] یک پرستار بچه پشتیبان
[ترجمه ترگمان] یه پرستار بچه پشتیبان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: accompanying, as musicians.

- the singer and her backup band
[ترجمه گوگل] خواننده و گروه پشتیبانش
[ترجمه ترگمان] خواننده و گروه پشتیبان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to create and store a copy of (a computer file), often in a separate location, in case the original is damaged or lost.

- You could lose your data if you don't back up your files.
[ترجمه مستر من] با آن آسیب که به هارد دیسک او وارد شد، خوش شانس بود که یک پشتیبان از سندی که در حال کار بر روی آن بود، ایجاد کرد.
|
[ترجمه مهدی ندافیان] نساختن فایل پشتیبان می تواندسبب ازمیان رفتن داده هایتان شود
|
[ترجمه گوگل] اگر از فایل های خود نسخه پشتیبان تهیه نکنید، ممکن است اطلاعات خود را از دست بدهید
[ترجمه ترگمان] اگه پرونده هات رو باز نکنی می تونی data رو از دست بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. backup plans
نقشه های ثانوی (کمکی)

2. a backup pilot
خلبان احتیاطی

3. we need backup forces
نیاز به نیروهای پشتیبان داریم.

4. the space capsule has a backup computer
کپسول فضایی دارای یک کامپیوتر زاپاس است.

5. The hospital has a backup generator in case there is a power failure.
[ترجمه رامین] سیگنال های رادیویی دریافتی از مرکز کهکشان، تئوری سیاهچاله را تایید میکنند.
|
[ترجمه گوگل]بیمارستان دارای یک ژنراتور پشتیبان در صورت قطع برق است
[ترجمه ترگمان]بیمارستان ژنراتور پشتیبان دارد که در آن یک شکست قدرت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We're going to need some professional backup for this project.
[ترجمه گوگل]برای این پروژه به یک پشتیبان حرفه ای نیاز داریم
[ترجمه ترگمان]ما به یک پشتیبان حرفه ای برای این پروژه نیاز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A backup copy of a computer program does not infringe copyright.
[ترجمه گوگل]یک نسخه پشتیبان از یک برنامه کامپیوتری حق چاپ را نقض نمی کند
[ترجمه ترگمان]نسخه پشتیبان یک برنامه کامپیوتری، کپی رایت را نقض نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Always have a backup plan.
[ترجمه گوگل]همیشه یک برنامه پشتیبان داشته باشید
[ترجمه ترگمان]همیشه یه نقشه جایگزین داشته باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Every part of the system has a backup.
[ترجمه گوگل]هر قسمت از سیستم یک نسخه پشتیبان دارد
[ترجمه ترگمان]هر قسمت از سیستم، یه نیروی کمکی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We had no computer backup and had to rely on old paper files to reconstruct the records.
[ترجمه گوگل]ما هیچ نسخه پشتیبان کامپیوتری نداشتیم و مجبور بودیم برای بازسازی سوابق به فایل های کاغذی قدیمی تکیه کنیم
[ترجمه ترگمان]ما هیچ نیروی کمکی نداشتیم و مجبور بودیم به پرونده های قدیمی کاغذهای قدیمی اعتماد کنیم و اسناد را بازسازی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I always keep a backup copy on disk.
[ترجمه گوگل]من همیشه یک نسخه پشتیبان روی دیسک نگه می دارم
[ترجمه ترگمان]من همیشه یه نسخه پشتیبان رو روی دیسک نگه می دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Remember, your colleagues are your backup system when things go wrong.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید، همکاران شما سیستم پشتیبان شما هستند، زمانی که مشکل پیش می‌آید
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که همکاران شما در زمانی که اوضاع خراب می شود، پشتیبان شما هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She once sang backup for Madonna.
[ترجمه گوگل]او یک بار برای مدونا بک آپ خواند
[ترجمه ترگمان] یه بار برای \"مدونا\" یه نیروی کمکی رو اجرا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He's a backup for the Dallas Cowboys.
[ترجمه گوگل]او یک پشتیبان برای دالاس کابوی است
[ترجمه ترگمان]او پشتیبان دالاس Cowboys است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Six marksmen were chosen, one as a backup.
[ترجمه گوگل]شش تیرانداز انتخاب شدند، یکی به عنوان پشتیبان
[ترجمه ترگمان]شش نفر از آن ها را به عنوان یک نیروی پشتیبانی انتخاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The traffic is starting to back up on the M2
[ترجمه گوگل]ترافیک در M2 شروع به پشتیبان گیری می کند
[ترجمه ترگمان]رفت و آمد در ایالت شروع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Radio signals received from the galaxy's centre back up the black hole theory.
[ترجمه گوگل]سیگنال های رادیویی دریافت شده از مرکز کهکشان از نظریه سیاه چاله پشتیبانی می کنند
[ترجمه ترگمان]سیگنال های رادیویی دریافتی از مرکز کهکشان، تئوری سیاه چاله را باز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Make sure you back up your files.
[ترجمه گوگل]حتما از فایل های خود نسخه پشتیبان تهیه کنید
[ترجمه ترگمان]حواست رو جمع کن که پرونده هات رو باز کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The bus had to back up and turn round.
[ترجمه گوگل]اتوبوس مجبور شد عقب نشینی کند و بچرخد
[ترجمه ترگمان]اتوبوس دوباره بالا رفت و برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. We trudged back up the hill.
[ترجمه گوگل]با سرعت از تپه برگشتیم
[ترجمه ترگمان]با زحمت از تپه بالا رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The bus had to back up and turn around.
[ترجمه گوگل]اتوبوس مجبور شد عقب بنشیند و بچرخد
[ترجمه ترگمان]اتوبوس مجبور شد برگردد و برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. She looked back up the grassy slope.
[ترجمه گوگل]او به پشت سرش به بالای سراشیبی علف نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]از سراشیبی چمن به عقب نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Back up a bit so that everyone can see.
[ترجمه گوگل]کمی پشتیبان بگیرید تا همه ببینند
[ترجمه ترگمان]عقب عقب، به طوری که همه ببینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. It's a good idea to back up your files onto floppy disk.
[ترجمه گوگل]این ایده خوبی است که از فایل های خود روی فلاپی دیسک نسخه پشتیبان تهیه کنید
[ترجمه ترگمان]ایده خوبی است که فایل های خود را بر روی دیسک نرم باز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. The boat is pulling away,back up there!
[ترجمه گوگل]قایق در حال دور شدن است، به آنجا برگرد!
[ترجمه ترگمان]قایق داره از اینجا می ره، اون بالا!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. He booted the ball 40 yards back up field.
[ترجمه گوگل]او توپ را در فاصله 40 یاردی عقب به زمین فرستاد
[ترجمه ترگمان] اون توپ رو ۴۰ متر به زمین زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. The writer doesn't back up his opinions with examples.
[ترجمه گوگل]نویسنده نظرات خود را با مثال پشتیبانی نمی کند
[ترجمه ترگمان]نویسنده نظرات خود را با مثال مطرح نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. You'll have to back up and turn around.
[ترجمه گوگل]باید پشتیبان بگیرید و بچرخید
[ترجمه ترگمان]باید برگردی و برگردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. Make sure you back up every day.
[ترجمه گوگل]مطمئن شوید که هر روز پشتیبان بگیرید
[ترجمه ترگمان] مطمئن شو که هر روز برگردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پشتیبان (اسم)
abutment, backup, supporter, protector, guardian, patron, backer, prop, buttress, savior

عوضی (صفت)
backup, standby, reserve, auxiliary, spare, duplicate, reserved

پشتیبانی کردن (فعل)
countenance, support, backup, aid, champion, prop, rally, second

تخصصی

[حسابداری] پشتیبان
[کامپیوتر] پشتیبانی کردن، پشتیبان - فرمان BACKUP
[برق و الکترونیک] پشتیبان - پشتیبان دیسک رایانه ای یا نوار مغناطیسی ای که محتوای آن مرتبا به هنگام می شود به گونه ای که در صورت قطع تغذیه و پاک شدن اطلاعات از حافظه ی ناپایدار، بتوان داده ها را بازیابی کرد .
[کامپیوتر] پشتیبانی کردن، کپی پشتیبان تهیه کردن .
[ریاضیات] حمایت، زاپاس، پشتیبانی کردن، اضافی، یدکی، پشتیبان، پشت بند
[نفت] گرفتن

انگلیسی به انگلیسی

• copying of data in order for retrieval in the event of a malfunction (computers); substitute; reserve, spare
accumulate; cause to accumulate; provide support; substantiate; move backwards; move a vehicle in the reverse direction; support or confirm someone's testimony; make a copy of an original to have in case the original gets damaged or lost (esp. about computer files)
backing, support, aid
back-up is extra help from people or machines which you need in order to be able to achieve something.
if you have something such as a second set of plans as back-up, you have arranged for them to be available for use in case the first one does not work.

پیشنهاد کاربران

1. پشتیبانی. حمایت. کمک 2. کمکی. پشتیبان 3. ذخیره. رزرو
بازیکن ذخیره
پُشتاپ
☑️ پشتاپ
با پشتیبانی تفاوت دارد
پُشتاپ
( Poshtāp )
�پُشت� ( back ) و �آپ� ( همریشه با up )
backup: پشتیبانی
اضافه، اضافی
Backed - up work = کار عقب افتاده، کار عقب مونده
نیروی کمکی
زاپاس، یدکی
پشت گرمی داشتن - دلگرمی - بعضی موار به معنی امید داشتن به چیزی در دور دست
اصطلاحاً "یدک" هم میتوان گفت.
backup ( جوشکاری و آزمایش های غیرمخرب )
واژه مصوب: پشتیبان 1
تعریف: افزاره ای برای انتقال همه یا بخشی از نیروهای وارده در حین جوشکاری به قطعۀ کار یا برای جلوگیـری از سُر خوردن قطعات در حین فشار در جـوشکاری جـرقه ای و جوشکاری چـاق شونده ( upset welding )
برق اضطراری
پشتیبانی کردن، کپی کردن
کسی را حمایت کردن
a synonymous with reflux
پس زدن
برگشتن به عقب
برگشتن به بالا
ریفلاکس
به عقب برگشتن و دوباره چیزی را درست کردن.
پشتیبان
پشتیبانی کردن
کپی گرفتن از اطلاعات کامپیوتر
حمایت کردن از کسی
Back up : برو عقب بینیم باوو ( اسلنگ )
Blocked so you can't move forwardمسدود شدن راه بدلیل ترافیک سنگین به گونه ای که خودرو ها تقریبا هیچ حرکتی ندارند
عقب رفتن، عقبکی رفتن ( به صورت فیزیکی )
برگشت ( دوباره بلند شدن ) ، ادامه دادن
move backwards from a certain position
حمایت و پشتیبانی کردن
عقب کشیدن
پشتیبانی
حمایت
کمک
back up withچیزی را پشت چیزی چسباندن
پشت چیزی را با چیزی محکم کردن
گاهی معنی به عقب برگشتن و بررسی کردن معنی میده؛ اینکه به عقب برگردی و چک کنی کار یا هرچیز دیگری درست انجام شده یا خیر
to show that an explanation or belief is probably true
در بعضی جاها به معنی باطل کردن و خنثی کردن
Example: I couldn't see how to finish the project, so I backed up
در بعضی جاها به معنی باطل کردن و خنثی کردن
Example: I couldn't see how to finish the project, so I backed up and tried it another way.
برای ترافیک:پس زدن حجم ماشین ها
Back up:
Make a copy of computer data
تهیه ی کپی از داده های کامپیوتر

۱ - ذخیره
۲ - دنده عقب ( گرفتن ) در خودرو
پشتوانه
در جایی به معنی عقب بردن
?Could you your seat back up
to prove something to be true
شکل گرفتن ( در مورد ترافیک ) ، انباشته شدن در اثر انسداد، پشتیبانی کردن
پشتیبان گیری
ایجاد ترافیک سنگین
If traffic backs up
اثبات کردن
نماینده، جایگزین
پشتیبانی ، کمکی ، جایگزین
پشتیبان گیری
حمایت کردن
پشتیبان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٥)

بپرس