backspace

/ˈbækspeɪs//ˈbækspeɪs/

(ماشین تحریر) یک یا چند فاصله به عقب رفتن، پسبرد، پسبردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: backspaces, backspacing, backspaced
• : تعریف: to move a typewriter carriage or computer cursor back one or more spaces by pressing a certain key.
اسم ( noun )
• : تعریف: the key used for backspacing.

جمله های نمونه

1. Remember to allow for the backspace time before starting each new shot or you may miss part of the action.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که قبل از شروع هر عکس جدید، زمان بک اسپیس را در نظر بگیرید، در غیر این صورت ممکن است بخشی از اکشن را از دست بدهید
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که قبل از شروع هر عکس جدید و یا ممکن است قسمتی از عمل را از دست بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Allow for backspace at the start of each shot.
[ترجمه گوگل]در شروع هر شات اجازه بک اسپیس بدهید
[ترجمه ترگمان]مجاز بودن backspace در ابتدای هر عکس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It has an irritatingly small backspace key and I think it has a horrible plastic feel, but this is purely subjective.
[ترجمه گوگل]این یک کلید آزاردهنده کوچک پشتی دارد و فکر می‌کنم حس پلاستیکی وحشتناکی دارد، اما این کاملاً ذهنی است
[ترجمه ترگمان]این یک کلید backspace کوچک دارد و من فکر می کنم که یک احساس پلاستیکی وحشتناک دارد، اما این کاملا ذهنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is possible to make approximate allowance for backspace by releasing the source-machine off play-pause about one second late.
[ترجمه گوگل]می توان با رها کردن منبع-ماشین از حالت توقف پخش با حدود یک ثانیه تأخیر، مقدار تقریبی برای بک اسپیس ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]این امکان وجود دارد که با آزاد کردن ماشین - ماشین - وقفه در حدود یک ثانیه تاخیر ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Backspace - Centers on your town center without selecting them.
[ترجمه گوگل]Backspace - بدون انتخاب آنها در مرکز شهر شما متمرکز می شود
[ترجمه ترگمان]پس بر را در مرکز شهر خود بدون انتخاب آن ها انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Experience tells us that Backspace does nothing of the sort.
[ترجمه گوگل]تجربه به ما می گوید که Backspace هیچ کاری از این دست انجام نمی دهد
[ترجمه ترگمان]تجربه به ما می گوید که پس بر هیچ کاری را انجام نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When a user mistypes, the Backspace key "undoes" the erroneous characters.
[ترجمه گوگل]هنگامی که کاربر اشتباه تایپ می کند، کلید Backspace کاراکترهای اشتباه را "لغو" می کند
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک کاربر mistypes، کلید پس بر \"undoes\" را نمایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Backspace delay lasts about 0. 05 seconds. If OFILL is set, one fill character is transmitted.
[ترجمه گوگل]تاخیر Backspace حدود 0 05 ثانیه طول می کشد اگر OFILL تنظیم شده باشد، یک کاراکتر پر ارسال می شود
[ترجمه ترگمان]تاخیر پس بر در حدود ۰ است ۰۵ ثانیه اگر OFILL تنظیم شود، یک ویژگی پر کننده منتقل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Slip up on the backspace key to delete all chars in buffer.
[ترجمه گوگل]برای حذف همه نویسه‌ها در بافر، کلید بک اسپیس را بالا بکشید
[ترجمه ترگمان]لغزش در کلید backspace برای حذف همه chars در بافر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Backspace key is really an Undo function, albeit a special one.
[ترجمه گوگل]کلید Backspace در واقع یک تابع Undo است، البته یک تابع خاص
[ترجمه ترگمان]کلید پس بر یک تابع برگردان است، اگر چه یک کلید خاص
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The calculator has a backspace function, that is, a mismatched forward delete.
[ترجمه گوگل]ماشین حساب دارای یک تابع backspace است، یعنی حذف ناهمخوان به جلو
[ترجمه ترگمان]ماشین حساب یک تابع backspace (backspace)دارد، که یک گزینه بدون mismatched برای حذف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Windows Calculator allows the Backspace and Delete keys, so you should try them.
[ترجمه گوگل]ماشین حساب ویندوز به کلیدهای Backspace و Delete اجازه می دهد، بنابراین باید آنها را امتحان کنید
[ترجمه ترگمان]ماشین حساب ویندوز به پس بر و حذف کلیدها اجازه می دهد، بنابراین شما باید آن ها را امتحان کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Use the Backspace key to erase the date.
[ترجمه گوگل]از کلید Backspace برای پاک کردن تاریخ استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از کلید پس بر برای پاک کردن تاریخ استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I wish my mouth had a backspace key.
[ترجمه گوگل]کاش دهانم کلید بک اسپیس داشت
[ترجمه ترگمان] کاش دهنم یه کلید backspace داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. However, the ubiquity of the Backspace key shows that incremental Undo is a learned behavior that users find to be helpful.
[ترجمه گوگل]با این حال، فراگیر بودن کلید Backspace نشان می دهد که واگرد افزایشی یک رفتار آموخته شده است که کاربران آن را مفید می دانند
[ترجمه ترگمان]با این حال، حضور کلید پس بر نشان می دهد که برگردان افزایشی یک رفتار آموخته است که کاربران آن را مفید می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] برگشت به عقب، پسبرد .

انگلیسی به انگلیسی

• key (on a computer keyboard or typewriter) that moves the cursor one space back
go backwards; be pulled backwards

پیشنهاد کاربران

کلید حذف ( پاک کردن ) آخرین حرف نوشته شده ( یا حذف فاصله ) در ویندوز !
پسرفت

بپرس