backset

/ˈbækˌset//ˈbækˌset/

معنی: بازداشت، عقب زنی، وارونه، مکی، عود
معانی دیگر: عود بیماری، برگشت، بد بیاری، معکوس

مترادف ها

بازداشت (اسم)
curb, arrest, detention, arrestment, deterrence, backset, dissuasion, forbiddance, stoppage

عقب زنی (اسم)
repulsion, backset, backstroke

وارونه (اسم)
backset

مکی (اسم)
pause, halt, intermittence, backset, check, breather, cunctation, delay

عود (اسم)
backset, recurrence, relapse, lute, reversion, regression, recidivism, recrudescence

انگلیسی به انگلیسی

• current in the opposite direction (especially of water); reversal or backtracking

پیشنهاد کاربران

البته بین back و set فاصله است
Back set
( در والیبال ) پاس پشت ، نوعی پاس که پاسور برای مهاجم پشت سر خود ارسال می کند.

بپرس