backrest

/ˈbæˌkrest//ˈbækrest/

معنی: پشتی، تکیه گاه، متکا
معانی دیگر: جای تکیه دادن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: something against which one can rest one's back.

جمله های نمونه

1. this chair's backrest is too stiff
پشتی این صندلی خیلی سفت است.

2. Body hugging triple segmented backrest, combinde with height adjustable T - armrests and user adjustable tilting mechanism.
[ترجمه گوگل]تکیه‌گاه سه‌قسمتی که بدن را در آغوش می‌گیرد، با تکیه‌گاه‌های T قابل تنظیم ارتفاع و مکانیزم کج شدن قابل تنظیم توسط کاربر ترکیب می‌شود
[ترجمه ترگمان]بدنه در آغوش گرفتن سه گانه، combinde با ارتفاع قابل تنظیم T - armrests و مکانیزم کشش قابل تنظیم کاربر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The ergonomically shaped backrest moving structure design does more suit somatology and offer best massage efficiency.
[ترجمه گوگل]طراحی ساختار متحرک تکیه گاه به شکل ارگونومیک بیشتر با جسم شناسی مطابقت دارد و بهترین راندمان ماساژ را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]طرح ساختار متحرک ergonomically شکل more برای somatology مناسب تر است و بهترین کارایی ماساژ را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Backrest adjustable as sit, lie, sleep style.
[ترجمه گوگل]پشتی قابل تنظیم به صورت نشستن، دراز کشیدن، حالت خواب
[ترجمه ترگمان]backrest قابل تنظیم مثل نشستن، دروغ، سبک خواب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A 150 gas spring reclining mechanism in the backrest invites for a restful nap.
[ترجمه گوگل]مکانیزم تکیه گاه فنر گازی 150 در تکیه گاه شما را به یک چرت آرام دعوت می کند
[ترجمه ترگمان]یک مکانیزم به دست آوردن ۱۵۰ چشمه گاز در the، برای یک چرت آرام، دعوت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The backrest doesn't allow the trunk to control the power generated by the arms and legs.
[ترجمه گوگل]پشتی به صندوق عقب اجازه نمی دهد قدرت تولید شده توسط بازوها و پاها را کنترل کند
[ترجمه ترگمان]The به تنه این اجازه را نمی دهد که قدرت تولید شده توسط بازوها و پاها را کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Does the chair backrest recline and support your back in different positions?
[ترجمه گوگل]آیا تکیه گاه صندلی در موقعیت های مختلف تکیه داده و پشت شما را حمایت می کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا صندلی لم می دهد و پشت شما در موقعیت های مختلف حمایت می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Seat height, thigh support and backrest angle are all individually adjustable.
[ترجمه گوگل]ارتفاع صندلی، تکیه گاه ران و زاویه پشتی همگی به صورت جداگانه قابل تنظیم هستند
[ترجمه ترگمان]ارتفاع صندلی، پشتیبانی ران و زاویه backrest همگی به صورت جداگانه قابل تنظیم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Several position adjustable backrest, meet baby's need to sit or lir.
[ترجمه گوگل]تکیه گاه قابل تنظیم در چند موقعیت، نیاز کودک به نشستن یا لیر را برآورده می کند
[ترجمه ترگمان]چندین موقعیت قابل تنظیم (قابل تنظیم)، با نیازهای کودک برای نشستن یا استراحت کردن نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This time we had the welcome addition of a sheepskin backrest, an inflatable neck support and a selection of surgical collars.
[ترجمه گوگل]این بار ما یک تکیه گاه از پوست گوسفند، یک تکیه گاه بادی گردن و مجموعه ای از یقه های جراحی را اضافه کردیم
[ترجمه ترگمان]این بار ما به اضافه کردن یک sheepskin پوست گوسفند، حمایت از گردنش و انتخاب یقه جراحی استقبال کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The nurse may help promote sleep by reducing anxieties if possible and generally providing comfort - rearranging pillows or adjusting the backrest.
[ترجمه گوگل]پرستار ممکن است با کاهش اضطراب در صورت امکان و به طور کلی ایجاد راحتی - مرتب کردن بالش ها یا تنظیم پشتی به بهبود خواب کمک کند
[ترجمه ترگمان]پرستار ممکن است به ترویج خواب با کاهش اضطراب در صورت امکان و به طور کلی فراهم کردن بالش ها و یا تنظیم the کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. "Spring Stool" is a popular article of furniture in Ming and Qing dynasties, which is just a wide and long bench without backrest.
[ترجمه گوگل]"چارپایه فنری" یک کالای محبوب مبلمان در سلسله های مینگ و چینگ است که فقط یک نیمکت پهن و بلند بدون پشتی است
[ترجمه ترگمان]\"بهار stool\" یک مقاله مشهور از مبلمان در سلسله های مینگ و کینگ است، که تنها یک نیمکت بزرگ و بلند بدون backrest است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The truth is, it would be dangerous to sit backrest easy.
[ترجمه گوگل]حقیقت این است که نشستن راحت پشتی خطرناک خواهد بود
[ترجمه ترگمان]حقیقت این است که نشستن به راحتی می تواند خطرناک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It's the good displays for bed, TV bench, computer, bookshelf, backrest of car, etc.
[ترجمه گوگل]این صفحه نمایش خوب برای تخت، نیمکت تلویزیون، کامپیوتر، قفسه کتاب، پشتی ماشین و غیره است
[ترجمه ترگمان]این یک نمایش خوب برای تخت خواب، نیمکت تلویزیون، کامپیوتر، قفسه کتاب و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پشتی (اسم)
back, dorsal, backrest, cushion, backing, pillow, dossal, pad

تکیه گاه (اسم)
back, support, base, backrest, staddle

متکا (اسم)
support, bolster, backrest, cushion, pillow, headrest, bearing

تخصصی

[نساجی] پل نخ تار - غلتک نخ تار - اسنو نخ تار

انگلیسی به انگلیسی

• support on which the back may rest

پیشنهاد کاربران

بپرس