معنی: کوله پشتیمعانی دیگر: (امریکا)، کوله بار، پشتواره، (فضا نوردی) کوله پشتی حاوی اکسیژن و غیره، دستگاهی که به انسان یا حیوان بسته شود (برای تعیین محل یا حال آنها)، در کوله پشتی بردن
5. Karen staggered along under the weight of her backpack.
[ترجمه سنا] کارن زیر بار کوله پشتی اش تکان تکان خورد
|
[ترجمه گوگل]کارن زیر وزن کوله پشتی اش تلوتلو خورد [ترجمه ترگمان]کارن زیر بار کوله پشتی اش تلوتلو خورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She found a seat, stowed her backpack and sat down.
[ترجمه گوگل]صندلی پیدا کرد، کوله پشتی اش را گذاشت و نشست [ترجمه ترگمان]او یک صندلی پیدا کرد و کوله پشتی اش را کنار گذاشت و نشست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The traditional backpack with a difference-it's waterproof.
[ترجمه گوگل]کوله پشتی سنتی با تفاوت - ضد آب است [ترجمه ترگمان]کوله پشتی سنتی با یک تفاوت - ضد آب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He lay back on the grass using his backpack as a pillow.
[ترجمه گوگل]او با استفاده از کوله پشتی خود به عنوان بالش روی چمن ها دراز کشید [ترجمه ترگمان]او روی علف ها دراز کشیده بود و کوله پشتی اش را به عنوان بالش استفاده می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He reached into a backpack and pulled out a small rug and put it out in front of me.
[ترجمه گوگل]دستش را داخل یک کوله پشتی کرد و یک فرش کوچک بیرون آورد و جلوی من گذاشت [ترجمه ترگمان]او به یک کوله پشتی دست دراز کرد و یک قالیچه کوچک را بیرون کشید و جلوی من گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He is 2 moustachioed and wearing a small backpack.
[ترجمه گوگل]او 2 سبیل است و یک کوله پشتی کوچک به سر دارد [ترجمه ترگمان]او ۲ moustachioed است و یک کوله پشتی کوچک به تن دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. At home as I emptied my backpack, a Slip of paper fluttered to the floor.
[ترجمه گوگل]در خانه وقتی کوله پشتی ام را خالی می کردم، یک تکه کاغذ روی زمین تکان خورد [ترجمه ترگمان]وقتی کوله پشتی ام را خالی کردم چند تکه کاغذ روی زمین افتاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Her backpack must have weighed twenty pounds.
[ترجمه گوگل]کوله پشتی او باید بیست پوند وزن داشته باشد [ترجمه ترگمان]کوله پشتی اش باید بیست پوند وزن داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It packs into a 115l backpack for carriage over short distances. Sea kayaks are colourful this year.
[ترجمه گوگل]در یک کوله پشتی 115 لیتری برای حمل در فواصل کوتاه قرار می گیرد کایاک های دریایی امسال رنگارنگ هستند [ترجمه ترگمان]در طول مسافت های کوتاه یک کوله پشتی ۱۱۵ متری برای حمل چمدان ها را حمل می کند امسال امسال قایق های تفریحی رنگی هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Mitchell groaned when he saw her old backpack, utilitarian relic of hippie days.
[ترجمه گوگل]میچل وقتی کوله پشتی قدیمی اش را دید که یادگاری سودمند از روزهای هیپی بود، ناله کرد [ترجمه ترگمان]میچل وقتی کوله پشتی قدیمی او را دید، ناله ای کرد، utilitarian از روزه ای هیپی هاست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I took my backpack and joined some Egyptian friends for a trek in the Sahara.
[ترجمه گوگل]کوله پشتی ام را برداشتم و برای پیاده روی در صحرا به چند دوست مصری پیوستم [ترجمه ترگمان]کوله پشتی ام را برداشتم و برای سفری در صحرا به تعدادی از دوستانم ملحق شدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
کوله پشتی (اسم)
pack, backpack, knapsack, swag, pack sack
تخصصی
[] کوله پشتی (مخصوص بارهای پرحجم)
انگلیسی به انگلیسی
• bag carried on the back, knapsack; camping pack hike with a backpack a backpack is the same as a rucksack; used in american english.
پیشنهاد کاربران
backpack ( n ) ( b�kp�k ) =a bag, sometimes supported on a light metal frame, carried on the back and used especially by people who are traveling or hiking
کوله مدرسه
کوله
جیب پشتی
کوله پشتی کیف کوله ای. . .
n: کوله پشتی v: با کوله پشتی سفر کردن - همراه با کوله پشتی بر پشت مسافرت کردن انگلیسی به انکلیسی: to travel with a large bag on your back