backpack

/ˈbækˌpæk//ˈbækpæk/

معنی: کوله پشتی
معانی دیگر: (امریکا)، کوله بار، پشتواره، (فضا نوردی) کوله پشتی حاوی اکسیژن و غیره، دستگاهی که به انسان یا حیوان بسته شود (برای تعیین محل یا حال آنها)، در کوله پشتی بردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a pack used to carry objects, esp. camping gear, on one's back; knapsack.
مشابه: pack
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: backpacks, backpacking, backpacked
• : تعریف: to go camping, hiking, or the like using a backpack.
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: backpacker (n.), backpacking (n.)
• : تعریف: to transport by means of a backpack.

جمله های نمونه

1. a backpack
کوله پشتی

2. She hauled her backpack onto her back.
[ترجمه گوگل]کوله پشتی اش را روی پشتش کشید
[ترجمه ترگمان]کوله کوله پشتی اش را به پشتش کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She usually toted the baby around in a backpack.
[ترجمه گوگل]او معمولاً کودک را در یک کوله پشتی می برد
[ترجمه ترگمان]او معمولا بچه را در یک کوله پشتی حمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He squirmed out of the straps of his backpack.
[ترجمه گوگل]از بند های کوله پشتی اش بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]از تسمه کوله پشتی اش بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Karen staggered along under the weight of her backpack.
[ترجمه سنا] کارن زیر بار کوله پشتی اش تکان تکان خورد
|
[ترجمه گوگل]کارن زیر وزن کوله پشتی اش تلوتلو خورد
[ترجمه ترگمان]کارن زیر بار کوله پشتی اش تلوتلو خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She found a seat, stowed her backpack and sat down.
[ترجمه گوگل]صندلی پیدا کرد، کوله پشتی اش را گذاشت و نشست
[ترجمه ترگمان]او یک صندلی پیدا کرد و کوله پشتی اش را کنار گذاشت و نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The traditional backpack with a difference-it's waterproof.
[ترجمه گوگل]کوله پشتی سنتی با تفاوت - ضد آب است
[ترجمه ترگمان]کوله پشتی سنتی با یک تفاوت - ضد آب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He lay back on the grass using his backpack as a pillow.
[ترجمه گوگل]او با استفاده از کوله پشتی خود به عنوان بالش روی چمن ها دراز کشید
[ترجمه ترگمان]او روی علف ها دراز کشیده بود و کوله پشتی اش را به عنوان بالش استفاده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He reached into a backpack and pulled out a small rug and put it out in front of me.
[ترجمه گوگل]دستش را داخل یک کوله پشتی کرد و یک فرش کوچک بیرون آورد و جلوی من گذاشت
[ترجمه ترگمان]او به یک کوله پشتی دست دراز کرد و یک قالیچه کوچک را بیرون کشید و جلوی من گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He is 2 moustachioed and wearing a small backpack.
[ترجمه گوگل]او 2 سبیل است و یک کوله پشتی کوچک به سر دارد
[ترجمه ترگمان]او ۲ moustachioed است و یک کوله پشتی کوچک به تن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At home as I emptied my backpack, a Slip of paper fluttered to the floor.
[ترجمه گوگل]در خانه وقتی کوله پشتی ام را خالی می کردم، یک تکه کاغذ روی زمین تکان خورد
[ترجمه ترگمان]وقتی کوله پشتی ام را خالی کردم چند تکه کاغذ روی زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her backpack must have weighed twenty pounds.
[ترجمه گوگل]کوله پشتی او باید بیست پوند وزن داشته باشد
[ترجمه ترگمان]کوله پشتی اش باید بیست پوند وزن داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It packs into a 115l backpack for carriage over short distances. Sea kayaks are colourful this year.
[ترجمه گوگل]در یک کوله پشتی 115 لیتری برای حمل در فواصل کوتاه قرار می گیرد کایاک های دریایی امسال رنگارنگ هستند
[ترجمه ترگمان]در طول مسافت های کوتاه یک کوله پشتی ۱۱۵ متری برای حمل چمدان ها را حمل می کند امسال امسال قایق های تفریحی رنگی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mitchell groaned when he saw her old backpack, utilitarian relic of hippie days.
[ترجمه گوگل]میچل وقتی کوله پشتی قدیمی اش را دید که یادگاری سودمند از روزهای هیپی بود، ناله کرد
[ترجمه ترگمان]میچل وقتی کوله پشتی قدیمی او را دید، ناله ای کرد، utilitarian از روزه ای هیپی هاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I took my backpack and joined some Egyptian friends for a trek in the Sahara.
[ترجمه گوگل]کوله پشتی ام را برداشتم و برای پیاده روی در صحرا به چند دوست مصری پیوستم
[ترجمه ترگمان]کوله پشتی ام را برداشتم و برای سفری در صحرا به تعدادی از دوستانم ملحق شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کوله پشتی (اسم)
pack, backpack, knapsack, swag, pack sack

تخصصی

[] کوله پشتی (مخصوص بارهای پرحجم)

انگلیسی به انگلیسی

• bag carried on the back, knapsack; camping pack
hike with a backpack
a backpack is the same as a rucksack; used in american english.

پیشنهاد کاربران

backpack ( n ) ( b�kp�k ) =a bag, sometimes supported on a light metal frame, carried on the back and used especially by people who are traveling or hiking
backpack
کوله مدرسه
کوله
جیب پشتی
کوله پشتی
کیف کوله ای. . .
n: کوله پشتی
v: با کوله پشتی سفر کردن - همراه با کوله پشتی بر پشت مسافرت کردن
انگلیسی به انکلیسی:
to travel with a large bag on your back

کیف مدرسه - کوله پشتی - کوله
کیف

بپرس