backlog

/ˈbæklɔːɡ//ˈbæklɒɡ/

معنی: پس افت، کار نا تمام یا انباشته، جمع شدن، انبار شدن
معانی دیگر: (سفارشات و کارها و غیره) انجام نشده، پس افت شده، تراکم (سفارشات یا کارها)، (بخاری هیزم سوز) کنده ی بزرگ در عقب آتش، چیز انبار شده یا ذخیره شده، کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود، موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a quantity, as of work or objects, that has accumulated.
مترادف: excess, stockpile
مشابه: abundance, accumulation, hoard, inventory, pile, stock, supply

- a backlog of orders
[ترجمه محسن کمپانی سعید] لیست سفارشات باقی مانده
|
[ترجمه گوگل] انبوهی از سفارشات
[ترجمه ترگمان] یه عالمه دستور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a big log placed at the rear of a fireplace.
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to hold back for future processing or completion.
مشابه: accumulate, amass, hoard, hold, save, stock, stockpile

جمله های نمونه

1. the backlog of demand for housing
تراکم تقاضا برای خانه

2. the court is facing a backlog of cases
دادگاه با دعاوی عقب افتاده ی زیادی مواجه است.

3. A huge backlog of work had built up.
[ترجمه گوگل]حجم عظیمی از کار ایجاد شده بود
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی کار انباشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We are faced with a backlog of orders we can't deal with.
[ترجمه گوگل]ما با انبوهی از سفارشات روبرو هستیم که نمی توانیم با آنها مقابله کنیم
[ترجمه ترگمان]ما با یه عالمه دستور روبرو هستیم که نمی تونیم باهاشون روبرو بشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. After the postal strike there was a huge backlog of undelivered mail.
[ترجمه گوگل]پس از اعتصاب پستی، حجم عظیمی از نامه‌های تحویل‌نشده وجود داشت
[ترجمه ترگمان]بعد از اعتصاب پستی تعداد زیادی از نامه های پستی موجود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Orders are starting to backlog faster than we can process them.
[ترجمه گوگل]سفارش‌ها سریع‌تر از آن‌چه که بتوانیم آنها را پردازش کنیم شروع به جمع‌آوری می‌کنند
[ترجمه ترگمان]سفارشات سریع تر از آنچه که ما می توانیم آن ها را پردازش کنیم، آغاز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is a large backlog of cases to hear.
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی پرونده برای رسیدگی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از موارد برای شنیدن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is a backlog of repairs and maintenance in schools.
[ترجمه گوگل]انبوه تعمیرات و نگهداری در مدارس وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در مدارس تعمیرات و تعمیرات زیادی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It will take a month to clear the backlog of work.
[ترجمه گوگل]یک ماه طول می کشد تا کارهای عقب مانده پاک شود
[ترجمه ترگمان]یک ماه طول می کشد تا کار انباشته شده شما را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Order backlog also increased 56% to £ 6m.
[ترجمه گوگل]ثبت سفارشات نیز 56 درصد افزایش یافت و به 6 میلیون پوند رسید
[ترجمه ترگمان]تعداد backlog سفارش نیز ۵۶ درصد افزایش یافت و به ۶ میلیون پوند رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Compaq says Prolinea backlog is two months.
[ترجمه گوگل]Compaq می گوید عقب ماندگی Prolinea دو ماه است
[ترجمه ترگمان]شرکت \"Compaq\" می گوید که این کار، دو ماه طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The workers merely wish to clear a backlog of clients before the afternoon session begins.
[ترجمه گوگل]کارگران صرفاً مایلند تا قبل از شروع جلسه بعد از ظهر، تعداد معوقه مشتریان را پاک کنند
[ترجمه ترگمان]کارگران تنها می خواهند قبل از اینکه جلسه بعد از ظهر آغاز شود، تعداد مشتریان را پاک سازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A huge backlog of work had built up during my absence.
[ترجمه گوگل]در زمان غیبت من حجم زیادی از کارها ایجاد شده بود
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی کار در غیاب من ایجاد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Firm backlog rose to $ 1 64 million on Dec. 31 from $ 1 5 billion a year earlier.
[ترجمه گوگل]عقب ماندگی شرکت در 31 دسامبر از 15 میلیارد دلار در سال گذشته به 164 میلیون دلار افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]بیش از یک میلیون دلار در روز ۳۱ دسامبر از ۱ میلیارد دلار در سال گذشته افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A number of people have been employed to deal with the backlog of work.
[ترجمه گوگل]تعدادی از افراد برای رسیدگی به عقب ماندگی کار به کار گرفته شده اند
[ترجمه ترگمان]تعدادی از مردم برای پرداختن به کاره ای انباشته شده کار به کار گرفته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پس افت (اسم)
backlog, arrear, lag, back rent

کار ناتمام یا انباشته (اسم)
backlog

جمع شدن (فعل)
shrink, assemble, aggregate, muster, gather, constringe, flock, backlog, snuggle, retract, congregate, beehive, group, twitch, drift, herd, gang up, nucleate, twitch grass

انبار شدن (فعل)
backlog

تخصصی

[حسابداری] پس مانده
[صنعت] انباشت، پس افت
[ریاضیات] سفارشات انجام نشده، عقب افتادگی، تراکم، عقب افتاده، معوق

انگلیسی به انگلیسی

• log in the back of a fireplace; reserve; accumulation
accumulate, collect; make a request for delivery
a backlog of vehicles or people is a queue that has developed somewhere such as a port or an airport because of a delay that prevents them from travelling any further.
a backlog is a build-up of work which has not yet been done, but which needs to be done.

پیشنهاد کاربران

لانگمن دیکشنری : کار های عقب افتاده _ کار های باقی مانده
Things remaining to be done
A "backlog" refers to a collection or accumulation of unfinished tasks, work, or items that need to be completed or processed. It can be used in various contexts, including project management, customer service, software development, and manufacturing.
...
[مشاهده متن کامل]

"backlog" به مجموعه یا انباشته ای از کارهای ناتمام، کار یا مواردی که باید تکمیل یا پردازش شوند اشاره دارد. می توان از آن در زمینه های مختلف از جمله مدیریت پروژه، خدمات مشتری، توسعه نرم افزار و ساخت استفاده کرد.
I've got a huge backlog of work to do.
She has a three - week backlog of work.
a backlog of orders
a growing/huge backlog
I need to catch up on my backlog of emails before I can start work.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/backlog
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
امور در انتظار انجام
مجموعه ای از وظایف معلق در یک سازمان، امور در انتظار انجام نامیده می شود.
انباره
عقب افتاده انجام نشده تلنبار شده
The firm has a healthy backlog of orders rolling in
. . . سفارشات انجام نشده ای که تعدادشان داره زیاد میشه
عقده
انباشت احساسات ناخوشایند.
انباشت احساسات فروخورده.
تلمبار شدن رو هم
حجم کار زیاد. افراد زیاد منتظر
I’ve got a backlog of paperwork to get through before
I can turn my mind to these other issues.
There’s a backlog o f people to see, but, off the record,
if you turn up before nine, we should be able to fit you in.
مجموعه ای از وظایف انباشته شده برای انجام
پشته ای از کارهای انجام نشده
کارهای انجام نشده
کارهای عقب افتاده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس